نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

اگر برف نیاید این آخرین زمستانیه‌ی تاریخ است

می‌گفت «من» شبیه آدمِ «کافه پیانو»ام. حکمن همین طور است. نشستم کافه پیانو بخوانم، حوصله‌ام نشد. از همان اولش. شاید 10 صفحه. عین «خودم» که حوصله‌اش را ندارم و پُرِ پُر، 10 صفحه تحملش می‌کنم!

دلم می‌خواهد کتاب بخوانم، یک «کتابِ حال خوب کن». مانده‌ام باز «سد سال تنهایی» (جان عزیزتان به سینِ 100 کار نداشته باشید!) را زندگی کنم یا «الاربعین» فخر رازی را! برای من گزینه‌ها شبیه هم‌اند. منظم و مشابه به اندازه ذهنم! مثلن هنوز نمی‌دانم کدام ترجمه بهتر است و تا مطمین نباشم نمی‌توانم بخرم، نمی‌توانم بخوانم. کدام ترجمه‌ی «علم و دینِ» «ایان باربور»، کدام ترجمه «خداحافظ گری کوپرِ» «رومن گاری»...

چه می‌شود کرد جز که نگاه کنم به این حال و روز و شعر بخوانم. آن هم شعرهای منتشر نشده‌ی خودم را! شعرها فرزندان من‌اند. هوای ضعیف‌هایشان را بیش‌تر دارم، قوی‌ترها گلیم خودشان را از آب می‌کشند. هی توی خلوت دکلمه می‌کنم: «هر کس نگاهت کرد، ای دل! دل‌بَری کردی / تو رازدارم بودی و افشاگری کردی» بعد هی توی ذهنم موسیقیِ متن بگذارم و صدایم را ببرم بالاتر و انگار دارم غرق می‌شوم می‌گویم: «دار و ندارم را که اندوهی مداوم بود / با دردِ دل‌هایت نصیب دیگری کردی» بعد توی دلم با چشم اشک‌بار برای فرزند ناقصم که هنوز روی سِن ایستاده دست می‌زنم و به این فکر می‌کنم که زمستان دارد تمام می‌شود، بی برف، بی نرگس...

الاربعین

خداحافظ گری کوپر

زمستان

زمستانیه

سد سال تنهایی

علم و دین

کافه پیانو

۹۴/۱۱/۱۲ موافقین ۳ مخالفین ۰
و آخِرُ دعوانا اَن الحمدُ لله رب العالمین.../طلبه اُ منفی

نظرها : ۸

با اینا زمستونو سر می کنم.
بااینا خستگیمو در می کنم...
این "با اینا" شما شعرهاتون هستند :) و برای ما شعرهای دوستان.
خوشا شما که شاعری بلدید.
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
«چه حرف‌ها که درونم نگفته می‌ماند/ خوشا به حال شماها که شاعری بلدید»
رضا احسان پور گفته! :)
فاطمه دریایی
چه پست قشنگی... افرین
زمستانیه هات مثل خودت برای من فوق العاده ست...حتی اگر حوصله ی همان ده صفحه ی اول کافه پیانو را هم نداشته باشی...حتی اگر خودت ندانی چشم هات کتاب شعر سال خواهد شد...
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
:)
مهدی صنعتی
هئی...
انــــــ ـار
اوهوم...
برف که نمی باره. لااقل نرگس بو کنید......
محمدمهدی علی بابایی
سلام
من که از این حرفا چیزی سر در نمیارم
ولی به بچه هات سلام منو برسون و بگو عمو مهدی خیلی دوستتون داره، هرچند شما رو نمیفهمه و ...
خب دیگه مثل باباشون هستن
:)
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
:))
عارف ـــــ
چقدر حس عمیقی داشت

زمستان را باید لرزید
باید هاااا کرد...
قلب یخی زمستان نرگسی معطر در آغوش کشیده است
زمستان را باید بویید
تربیت کودک/ آیة الله عین صاد
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
o_O
یه دوست ...
من را غریق عشق از شادی نجاتم داد
اما به جرم خوبی، او را کیفری کردی ...

بداهه :) ...جسارتا البته!

سلام و رحمت
از اول خوندم و ب اینحا رسیدم :)
دلبری کردند دو بیت شما ...خیلی زیبایند ..

برقرار باشید
الدعا.
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.