نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

درس انتخابات تصمیم کبراست نه حسنک کجایی!

با این که نه در انتخابات 92 و نه در انتخابات امسال، نتیجه شبیه آن‌چه در تعرفه رای من بود نبود، اما حقیقت این است که از این نتیجه‌ها نه تنها ناراحت نیستم بل‌که ناراضی هم نیستم! چند حُسن ویژه در این نتیجه بوده، مانند جا به جایی قدرت، ناچاری جریان موسوم به اصولگرا به پذیرفتن عدم ملکیت شخصی‌شان بر حکومت و... که یادآوری‌اش مجال دیگری می‌طلبد.

اما غرض از نگارش این سطرها یادآوری درس شکست انتخاباتی است. دوستانی را از جنس تشکیلاتی اصولگرا دیدم که سعی کردند از درس انتخابات 92 بهره بگیرند و با تاکید بر ارایه فهرست مشترک و اصرار به رای‌های لیستی از شکست جلوگیری کنند. چیزی که به گمان‌شان درس اصلی انتخابات ریاست جمهوری بوده برای اصولگرایان. اما از نگاه من درس اساسی آن انتخابات چیز دیگری بود که در این انتخاب نیز مغفول ماند، بل‌که با شدت بیش‌تری آن اشتباه تکرار شد.

باید از این شکست آموخت که مردم دارند از این جریان سیاسی می‌ترسند. چرا؟ حقیقت این است که عاملش نه رسانه‌های غربی‌اند و نه جناح مقابل. (اگرچه در دامن زدن به این ماجرا کوتاهی هم نمی‌کنند!) عامل این ترس دو قطبی سازی خود اصولگرایان است. چهره‌ی عبوس ملی اصولگرایان هر روز تیره‌تر از گذشته و با ادبیاتی تندتر دنبال می‌شود. ادبیات «اشداء علی الکفار»شان به «بینهم» هم سرایت کرده و با سیاه و سفید کردن فضای ملی، جنگ‌جویانه و با مشت گره کرده سخن می‌گویند. متهم می‌کنند. مودبانه‌ترین ادبیات‌شان پرخاش درونی دارد.

درس مهم دیگر شکست این جریان سیاسی، پرهیز از تبدیل انتخابات به رفراندم‌های اصولی است. در انتخابات 92 برای چند رای بیش‌تر، انتخاب مردم را رفراندوم هسته‌ای کردند و باعث شدند نه تنها اقبال به جناح مقابل افزون شود، بل‌که بعد از پیروزی آقای روحانی، ایشان برای آزادی کامل در مذاکره هسته‌ای و تعلیق و تعطیل، به استناد رفراندم هسته‌ای، محتاج هیچ تلاشی نباشد.

همین اتفاق در انتخابات 94 با موضوع سخیف لیست انگلیسی تشدید شد. به گونه‌ای که رای به اصلاح‌طلبان و یا آقای هاشمی و دوستانش، رای دادن به انگلیس تعبیر شد! نمی‌دانم این جماعت ذره‌ای به پی‌آمد شکست در چنین رفراندمی اندیشیده‌اند یا نه! اما وقتی مونتاژ تصویری از ابوبکر البغدادی در مجلس و حضور سربازان آمریکایی در صحن مجلس دهم را منتشر می‌کردند باید به عاقبتی می‌اندیشیدند که اگر مجلس ناصالحی هم روی کار بیاید و خلافی را بخواهد، با رفراندوم انگلیسی شدنی که دوستان انجام داده‌اند دیگر احتیاج به هیچ تلاش و پشتوانه‌ی دیگری ندارد!

همه‌ی آن‌چه گفته شد، مشروط به پذیرش شکست است که از اساس در قاموس بعضی از فعالان این جریان راه ندارد!

اصولگرا

انتخابات

انتخابات هفتم اسفند 1394

فهرست انگلیسی

۹۴/۱۲/۰۸ موافقین ۲ مخالفین ۰
و آخِرُ دعوانا اَن الحمدُ لله رب العالمین.../طلبه اُ منفی

نظرها : ۱۷

عارف عبداله‌زاده
#حق
فاطمه دریایی
من که مدت هاست در این قضایا به بیخیالی مفرط رسیده ام!
قاسم صفایی نژاد
از چه کسانی انتظار چه درس‌هایی دارید!
یک روحانی از قم
از اینکه طلبه ای مانند شما باز می اندیشد نه متحجرانه و افراطی، خرسندم.

( باز آرایه ایهام دارد!!!! )
انــــــ ـار
بله متاسفانه، منم احساس می کنم مردم از جریان اصول گرایی خسته شدند...
محمدمهدی علی بابایی
سلام. سوالی که برام پیش اومده اینه که شما سخنان رهبری رو چطور تعبیر میکنین؟
البته من هم با شما در خیلی موارد موافقم و تایید می کنم که لازم بود قدرت از دست برخی خارج بشه تا بتونن درست و حسابی به وظیفه ی خطیرشون فکر کنن، ولی در مورد سوالی که داشتم، با نظر شما مخالفم.
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
البته در این مورد معتقدم شخص رهبری هم دچار خطای محاسباتی شدند اما واقعیت اینه که مانور تبلیغاتی جبهه متحد در معرفی لیست ضد انگلیسی(!) بلاهت بود. چون رهبری هم فقط به منع بی بی سی از رای به سه نفر اشاره داشت نه ترغیب به رای دادن به لیست خاص. در هر صورتی نتیجه از آن شما :)
احسنتکم یا شیخ!
مثل همیشه حرف حق را زدید.
.
اینکه بیایید یک جریانی را راه بیاندازید با اسم انگلیسی!
هیچ حرفی ندارم برای گفتن جز سکوت محض...
مm نصراصفهانی
سلام

درد علی (ع) دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ‌ملجم در فرق سرش احساس می‌کند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمه‌های شب خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده ... و به ناله درآورده است ... ما تنها بر دردی می‌گرییم که از شمشیر ابن ‌ملجم در قرق سرش احساس می‌کند. اما این درد علی (ع) نیست، دردی که چنان روح بزرگی را به ناله درآورده است، «تنهایی» است که ما آن را نمی‌شناسیم!

باید این درد را بشناسیم، ‌نه آن درد را که علی (ع) درد شمشیر را احساس نمی‌کند و ... ما درد علی (ع) را احساس نمی‌کنیم.

ما ملتی که افتخار بزرگ انتصاب به علی (ع) و مکتب علی (ع) را داریم و این بزرگترین افتخار تاریخی است که می‌تواند بدان بنازد و بالاخره بزرگترین سرمایه، امیدی است که می‌تواند به وسیله آن نجات پیدا کرده، ‌به آگاهی، بیداری، حرکت و رهایی برسد، اما در عین حال می‌بینیم که با داشتن علی (ع) و با داشتن «عشق به علی» هم نرسیده‌ایم!

در صورتی که «شیعه علی (ع) بودن» از «چون علی (ع) عمل کردن» شروع می‌شود و این مرحله‌ای است پس از شناخت و پس از عشق.

بنابراین ما یک ملت «دوستدار علی (ع) » ‌هستیم، اما نه «شیعه علی (ع) »‌! چراکه شیعه علی (ع) همچنان که گفتم علی (ع) ‌وار بودن، علی (ع) ‌وار اندیشیدن، علی (ع) ‌وار احساس کردن در برابر جامعه، ‌علی (ع) وار مسؤولیت احساس کردن و انجام دادن و در برابر خدا و خلق، ‌علی (ع) ‌وار زیستن، علی (ع) ‌وار پرستیدن و علی (ع) ‌وار خدمت کردن است..."
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
مm نصراصفهانی
اینکه رهبر معظم انقلاب شرکت در انتخابات را تکلیف شرعی دانسته اند بدان معناست که شرکت در انتخابات و رای دادن واجب است ؟

مسئله مورد اختلاف این است که آیا رأی دادن و شرکت در انتخابات حق مردم است یا تکلیف آنان؟ و این در حالی است که در مفهوم حق «اختیار» و در مفهوم تکلیف «الزام و اجبار» نهفته است.
اگر رأی دادن و شرکت در انتخابات حق مردم باشد، فرد می تواند از این حق خویش صرف نظر کند و رأی ندهد و در مقابل اگر رأی دادن تکلیف باشد، همة واجدین شرایط، مکلف و موظف به دادن رأی می باشند و نتیجتاً نمی توانند از آن سرپیچی کنند.

بهرحال عده ای با نزدیک شدن به زمان انتخابات اعلام می کنند که این رای دادن و پای صندوق های رای حاضر شدن برای ما آب و نان نمی شود، اما اینکه این مطلب صحت دارد یا خیر؟
نگاهت را گاهی نمی پسندم اما عینکت را دوست دارم.لااقل اگر مدعیان تولی گاهی از این عینکها به چشم می زدند اوضاع تولای مردم بهتر بود...
تصمیم کبری را کبری باید بگیرد تا صغری نیز با او همراه شود.
مهدی ابوفاطمه
احسنت
موفق و سربلند باشید
لابه لای سیاسی نوشت ها، جای او نوشت ها و مع خیلی خالی ست.
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
...
واقعیت سوسک زده
http://habaza.blog.ir/1394/12/10
...:: بخاری ::...
سلام.
من راستش موافق نیستم.

اما مخالفت هم نمیکنم.
موید باشید ان شالله به مدد حضرت امیر.
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
ممنون
خوشحالم که شمابه عنوان ایرانی سعی کردین تقریبانگاهی منطقی عاقلانه وواقعی به انتخابات داشته باشید اگرچه دربرخی نوشته های گذشته ازاین امرخودداری میکردیدونوشته های احساسی وغیرواقع بینانه ازاجتماع داشتیدکه نمیخواهم به ان مطالب اشاره ای کنم
به هرشکل باوجوداینکه بنده درطیف فکری مقابل شماقراردارم امانگاه جدیدتان که تاحدودی میتوان گفت واقع بینانه واعتدال گرایانه ومنطقی است رامیستایم وامیدوارم همین روندرادرپیش داشته باشد
قبل ازاین وقتی به وبلاگ شماسرمیزدم احساس میکردم نگاهی احساسی تندروانه وتعصبی داریدولی امروزنگاهم عوض شدبااین مطلبتان امروزاحساس کردم من وشمابرادریم ومیتوانیم درفضای برادری وخردورزی حرف بزنیم البته درصورتی که هردوطرف واقعیتهاراببینیم نه اینکه براساس تفکرات تعصبی خودوموهومات وتوهمات سخن براتیم.موفق باشید
مُحــــَــــــ مّــــــَـــــــد
سلام آقای علی بابایی عزیز !
همیشه مطالبتون رو دنبال میکنم و لذت میبرم از نگاهی که به مسائل دارید فارغ از حرف و حدیث های معمول و رسمی شما از نگاه تازه ای و با بیان زیبایی مسائل رو کلمه میکنید .

لطفا راجع به رهبری بعدی هم مطلبی بگذارید !
خدا این آقا رو تا سال های سال حفظ کنه ! واقعا بعد از ایشون به چه کسی میشه تکیه کرد ؟؟؟
به نظر شما اگر واقعا وظیفه ی خبرگان آنطور که خودشون میگن کشف ولی فقیهه نه انتخاب پس اگر کسی مثل سید حسن نصرالله بر فرض دارا بودن شرایط امکانش هست رهبر بشوند یا نه و اگر نشوند آیا با آن فلسفه ای که خود مدعی کشف ولی فقیه هستند نه انتخاب آن به نوعی ظلم به حق الله و حق الناس نیست ... آیا پذیرش مردمی و مصلحت اندیشی جای حق گزینی را میگیرد ؟ البته همه ی اینها را بر این فرض میگویم که یک غیر ایرانی بولی فقیه زمان باشد ...
لطفا در مطلبی جداگانه این مسائل رو بررسی کنید . نگاهتون برام جالبه ...
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
ممنون از لطف شما. اگر توفیقی بود چشم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.