نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایالات متحده آمریکا» ثبت شده است

آقای فروشنده! سلام

اصغر فرهادی در بیانیه‌ای که برای شرکت نکردنش در اسکار منتشر کرده، نوشته: «در کشور من نیز تندروها این‌گونه‌اند. سال‌هاست در دو سوی اقیانوس عده‌ای تندرو تلاششان بر آن است تا از مردم کشور مقابل تصویری غیرواقعی و هولناک بسازند و از تفاوت‌های بین ملت‌ها و فرهنگ‌ها اختلافات، و از اختلافات دشمنی‌ها و از دشمنی‌ها ترس ایجاد کنند.»
اما اصغر آقای فرهادی عزیز! اگر چنین افرادی را «این سوی اقیانوس» و در وطن خودمان می‌شناسی که از «مردم کشور دیگر» تصویری هول‌ناک می‌سازند، به ما هم نشان بده! خدا را شکر در پایین شهری که ما زندگی می‌کنیم کسی دشمنی با «مردم» هیچ‌جای جهان ندارد! البته از بالاشهر شما خبر ندارم! ولی این افراد را معرفی کنی، خودمان به حسابشان می‌رسیم!
اما اگر منظورت همان تندروهایی است که سعی می‌کنند «انداختن بمب اتم»، «موشک زدن به هواپیمای مسافربری»، «کشتار در بیش‌تر کشورهای دنیا»، «پناه دادن به گروهک تروریستی رجوی»، «حمایت تسلیحاتی از صدام»، «تحریم دارویی» و هزاران مورد کم‌ارزش(!) دیگر را به آمریکا نسبت می‌دهند تا مردم کشور من و شما از دولت متمدن ایالات متحده بترسند باید به عرض برسانم که «دمشان گرم!»
شما هم بد نیست مثل شخصیت فیلم‌تان اگر می‌خواهید متجاوز را ببخشید، دست‌کم یک سیلی به او بزنید. حاشا به غیرتت اخوی!

۱۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

هم‌جنس‌گرایی؛ نقد بنا یا نقد مبنا؟

با انتشار خبر رسمی شدن هم‌جنس‌گرایی در ایالات متحده آمریکا، سیل اظهار نظرها در این باره هم آغاز شد. و عجیب نیست که عموم نظرها در این‌باره در اقلیم فرهنگی ما منفی باشد و با نقدهای جدی مواجه شود. در این باره ضمن تاکید بر این که هم‌جنس‌گرایی پیش از این در ایالات متحده ممنوع و غیر قانونی نبوده تا آزاد شده باشد و تنها جنبه‌ی رسمی به قرارداد ازدواج مردان و زنان هم‌جنس‌گرا داده شده است، درباره‌ی نقدهای انجام شده نکته‌ای قابل ذکر است.

بعضی از نقدهایی که به این قانون وارد شده به طور مستقیم به نتیجه بر می‌گردد. با این ادبیات که عمل غیر اخلاقی یا حیوانی یا گناه در غرب رسمیت پیدا کرده و از این قانون وصف مشمئزکننده بودن را مد نظر قرار داده‌اند. این ادبیات را بیش‌تر در چارچوب نقد خطابی می‌توان لحاظ کرد و چندان جای بحث ندارد.

اما نقدهای حقیقی به این موضوع به دو دسته‌ی «نقد بنا» و «نقد مبنا» تقسیم می‌شود. نقد بنا به معنای پذیرش اصول فلسفی و جامعه‌شناسی غرب و مخالفت با این موضوع به طور جزیی است. این ادبیات بیش‌تر از سوی غرب‌گرایان و روشن‌فکرهایی مطرح می‌شود که هنوز دل از سنت‌های شرقی خود نبریده‌اند و یا بنا به مصلحت مردم‌گرایی، مایل به مخالفت با جمهور نیستند. اما پرسشی که قابل طرح است این که: آیا چنین قانونی با بنای غلط تدوین شده؟ به عبارت دیگر آیا با مبنای غرب در تنافی است؟ پاسخ منفی است! بنای این قضیه در کمال قوت است. از جامعه‌ای که بر پایه‌ی نفی ماورا(ماتریالیسم) و بشرمحوری(امانیست) و به تبع آن، اَصالت لذت بشر استوار شده غیر از این قانون انتظار می‌رود؟!

این قانون نه تنها عجیب نیست که حتا در زمانی که مردم ایالات متحده به طور گسترده با هم‌جنس‌بازی و هم‌جنس‌گرایی زاویه داشته‌اند1 نیز حقیقت در سایه بوده است. در مکتبی که بنا بوده هر انسان از لذت‌هایش تا هرجا که خواست و به آزادی دیگری تعرض نکرد، آزادانه استفاده کند و هنوز هم بر همان مبناست، ارتباط جنسی با هم‌جنس و غیر هم‌جنس تفاوتی ندارد. انسان موظف است لذت ببرد و اگر به لذت‌های خودش خللی وارد کند به نفسش مدیون شده و اگر دیگری مانعش باشد قانون از او حمایت می‌کند.

از این رو واضح است که نقدهایی که به این موضوع وارد می‌شود ناگزیر باید مبنا را هدف قرار دهند. دوستانی هم که میان شیفتگی غرب –بخوانید غرب‌پرستی- و قبح هم‌جنس‌گرایی –بر اساس فطرتشان- در تردید و یا تلاش برای جمع‌اند بهتر است صادقانه‌تر بین این دو یکی را انتخاب کنند.

 

1.      1. مثلن به یاد بیاورید در فیلم «بعد از ظهر سگی» جایی که معلوم می‌شود یکی از سارقان دچار اختلال جنسیتی است و تمایل به جنس موافق دارد، عده‌ی زیادی در اعتراض به او راهپیمایی می‌کنند!

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی