مثلن دو در کنیم کار و بار و بزنیم به دل یار و این هوایی که باران توی گلویش گیر کرده. برویم تا یک جای تنها و چای بزنیم با هم و شعر بخوانیم و بی خیال، سر تکان دهیم.
مثلن بزنم زیر آواز و آن هم با چشمهای تقریبن بسته.
همین!
بعد هم مثلن هی فضولی طلبههای تثبیتیمان گل کند بیایند اینجا و وبلاگ «حاج آقا» را بخوانند و کِرکِر کنند! خیالی نیست!