نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمود احمدی نژاد» ثبت شده است

سکوت به سبک شتر دو ساله

مدت‌هاست نقدهایی که به روند فعالیت‌ها و موضع‌گیری‌های دولت دارم را برای خودم نگه می‌دارم! یا محدودشان می‌کنم به جمع‌های خصوصی و دوستانه. در فضای مجازی هم مدتی است تنها هم‌راهی‌هایم با دولت فعلی را بیان می‌کنم. تکلیفم اما با خودم روشن است. نقدهای مبنایی‌ام به جهت‌گیری‌ها هم پا برجاست. اگر سکوت می‌کنم یا تنها خوبی‌ها را می‌نویسم به خاطر جماعت غیرمنصف منتقد است. معتقدم همان طور که فضای رسانه‌ای نقد در دولت پیش، به طور غالب اهل حق نبود و اگر کلمه‌ی حقی هم می‌گفت، «یُراد بها الباطل» بود، امروز هم همان خباثت متعفن رسانه‌ای با آدم‌های دیگری نقاب منتقد زده است. تفاوت در کمی ریش بیش‌تر و ژست‌ها و شعارهاست! وگرنه در این همه نقدی که می‌نویسند و این لحن‌های هتاکانه دغدغه‌ی خیر کم‌تر می‌بینم.

شما تصور می‌کنید اگر برای اجرای برجام، واردات پساتحریم و محیط زیست و... نقدی می‌گویند و می‌نویسند برای شفاف‌سازی و یا با اراده‌ی اصلاح امور است؟! باور نمی‌کنم! این جماعت هم اگر در چنین جایگاهی بودند با واردات، تورم روانی را کنترل می‌کردند، با چاپ اسکناس درآمد می‌ساختند... همان طور که منتقدان دولت قبل در کم‌تر چیزی از عیب‌های احمدی نژاد عقب ماندند!

فحش‌های چارواداری مدعی‌های اخلاق رسانه‌ای از ترس است. نه ترس از برجام و نفوذ، از تثبیت شدن ریاست جمهوری دوره بعد روحانی! غریق‌هایی که به هر حشیشی چنگ می‌زنند و دیگر حواس‌شان به خرقه ریایی سال‌های درازشان نیست. من به آقای روحانی رای نداده‌ام اما این جماعت ماکیاول می‌خواهند با هر دغلی کشور را به زعم خودشان از این خطر نجات دهند!!!

حضرت امیر فرمود: «کُن فی الفتنۀ کابن اللبون...» وقتی فضا غبارپوش شد مثل شتر دو ساله باش که نه شیر می‌دهد نه سواری. مدتی است سکوت می‌کنم مبادا اوباش رسانه‌ایِ مدعی پایبندی به اصول، ذره‌ای مجال سواری داشته باشند.

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
طلبه اُ منفی

مجهولی که از مسیر غلط یافته می‌شود

حکایت ما و انتخابات، چیزی‌ست شبیه معادله‌ی ریاضی. جواب نهایی مهم است اما به همان میزان شکل رسیدن به جواب هم اهمیت دارد.

خاطراتی از انتخابات 84 به ذهنم می‌رسد. از دوستانی که آن زمان خودشان را والسابقون السابقون حمایت از دکتر احمدی نژاد می‌دانستند. گذشته از این که هم‌رأی آن روزشان نبودم، شکل حمایت‌شان هم برایم تعجب آور بود. دوستی می‌گفت: «اگر احمدی نژاد رییس جمهور شود، با صادرات زعفران، صادرات نفت را قطع می‌کند!» در تبلیغ دوستی شنیدم:«احمدی نژاد توی مدرسه نمره‌اش خوب بوده. بعد معلم گفته:احمدی نژاد کیه؟! (و ادامه‌ی ماجرای زندگی ایشان!)» یکی دیگر می‌گفت:«در شهرداری تهران از وقتی آمده به همه‌ی زوج‌های تهرانی یک میلیون وام داده!» دوستی می‌گفت:«اگر او بیاید بعد از این همه سال یک رییس جمهور در تنفیذ دست رهبری را می‌بوسد!» یکی می‌گفت:«رهبری فرموده رییس جمهور باید جوان باشد!»(بعد از 8 سال هنوز سند این سخن را نیافته‌ام!) یکی می‌گفت:«سوار پژو 504 می‌شود» در تبلیغاتش شنیدم که گفته:«بعد از ریاست جمهوری به کاخ سعدآباد نمی‌روم» یکی هم که می‌گفت:«اگر رای بیاورد تا چند ماه دیگر ترورش می‌کنند و شهید می‌شود!» یکی دیگر می گفت:«در فیلم تبلیغاتی‌اش عکس امام و رهبری را گذاشته جلویش! بر خلاف لاریجانی که عکس امام و رهبری را چپانده(!) توی کمد کتابخانه‌اش!» یکی گفت:«گفته برایم پوستر رنگی چاپ نکنید!» دیگری هم به کاپشنش اشاره می‌کرد. بعضی‌ها هم از دیدار مردمی شهردار تهران تمجید می‌کردند. همه‌ی این‌ها و کلی حرف‌های عجیب و غریب و بعضن خلاف شرع!

اصلن کاری به درست یا غلط بودن حرف‌های بالا ندارم. نه سال 84 با رییس جمهور شدن آقای احمدی نژاد مشکلی داشتم و نه امروز با رییس جمهور شدن یکی مثل آقایان جلیلی یا باقری لنکرانی یا قالیباف یا ولایتی یا هاشمی یا هر نامز دیگری. هر کدامشان بعد از تأیید رأی بیاورد برایم علی السویه است.

اما حکایت ما و انتخابات، چیزی‌ست شبیه معادله‌ی ریاضی. جواب نهایی مهم است اما به همان میزان شکل رسیدن به جواب هم اهمیت دارد. خوب است حواسمان باشد از راه غلط به نتیجه نرسیم. که حتا اگر درست باشد جوابمان ارزشی ندارد.

سوار پراید شدن و گریه کردن در حرم و انقلابی سخن گفتن و جبهه و جانبازی و کلی مشخصات دیگر اگرچه امتیاز باشند اما به قطع دلیل کافی برای رأی دادن به کسی نمی‌شوند. چه رسد به حمایت و حتا دعوت...



+++

1. نقل این مطلب در سایت سلمان فارسی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی