میگویند چارلز داروین صاحب نظریهی تکامل است. یعنی میگوید انسان در ابتدا میمون بوده. بعد تکامل یافته و شکل امروز انسان را به خود گرفته. اصلن کاری به بررسی و تحلیل زیستشناسانه یا نقد فلسفی و کلامی این نظریه ندارم!
*
شنیدهام آدمها برای این که بتوانند میمون را بگیرند -حالا برای سیرک یا تحقیق یا هر کار دیگری!- طعمه را که معمولن موز است، در حفرهی نسبتن عمیق و باریکی قرار میدهند. جوری که به اندازهی "دست" میمون جا داشته باشد. میمون دستش را به طعمه میرساند اما دست مشت شدهاش که پر هم هست از همان حفره که راحت به آن دست یافته خارج نمیشود. بعد هم آدمها سر میرسند. اما جالب آنجاست که میمون حاضر نمیشود برای نجات از انسانها طعمه را رها کند.
*
هر جور حساب کنیم آدمی با میمون خیلی شباهت دارد. وقتی دل میبندد به چیزی، سخت بتواند رهایش کند. حتا وقتی دارد همه چیزش را به خطر میاندازد. حتا وقتی اعتقاد میکند آن چیز فانی است. دستش را از حفرهی این دنیا در نمیآورد. طعمهی مادیات را رها نمیکند. مگر این که دیگر میمون نباشد. مگر این که «آدم» شده باشد... این را شیطان خوب میداند... «گفت: پس به عزت تو سوگند که همگى را از راه به در میبرم. مگر آن بندگان پاکدل تو را...»(ص-82 و 83)

+++
1. آغاز رجب است... یا علی و عظیم...
2. صفهای انتخاباتی تقریبن شکل گرفته. همهی گزینهها که نه! اما چند گزینه (فعلن 5 نفر) روی میز است...!
3. گوشیام به اجبار فلش شد. هیچ خبری از شمارهی هیچکس نیست...!