نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

هذا مقام...

«حجره» اگر چه برای مخاطب‌های سریال‌های تلویزیون یادآور حجره‌ی فروش تره‌بار و حشمت فردوس و ستایش باشد(!) اما برای عده‌ای هم «زندگی»ست. همان اتاق سه در چهار با موکت‌هایی که تقریبن کسی سن‌شان را نمی‌داند و احتمالن گلیمی که منتهای اشرافیت حجره‌ای‌ست! اتاقی که پر شده از خاطره‌های تو در تو... از هم حجره‌ای‌های جدید که معلوم نیست کدام‌شان از کدام دسته است. ممکن است نیمه شب «هذا مقام...»(1)ش بیدارت کند. یا این‌که از گرهی که در مطلب درسش افتاده بی خوابی بکشد. یا هر روز برای تمرین روضه هم شده اشکت را در آورد. یا...

حجره پر است از خاطره‌ی شب‌های امتحان، قیلوله‌های(2) لذیذ، بحث‌های سیاسی، گعده‌ی روزهای خلوت‌تر، «توسل» و «عاشورا» و ختم صلوات‌های حجره به حجره...

اگر زبان باز کند این دیوار، حکایت‌ها دارد از منبرهای تمرینی برای کتاب و میز و بالش! و روایت‌های گونه‌گونی از رمضان‌های شبْ بیدار...

حال و هوای یک اعتکافِ مدام زیر سقف گنبدی، ماجرای رازگونه‌ی این گوشه‌ی بی عزلت است. زندگی ساده‌ای در جمع «انزوا» و «اجتماع»، «وحدت» و «کثرت» است.

درس یک جور دیگر است و خواندنش دیگرتر! روزمرگی‌ها فرق می‌کند. تمرین زندگی‌ست. زندگی با دهه‌ی فجر و حتا زجر! که «الدهر یومان...»(3) کارگاه کارورزی زندگی کردن. و البته تجربه‌ی ناشناخته بودن. آن قدر که وزن نگاه‌های غریب را می‌شود حس کرد.

این‌ها کلمات مختصری‌ست که برای کسی که فضای زندگی طلبگی را لمس کرده مفصل است و به لحظه‌های بسیاری اشاره می‌کند. برای کسی که رشته‌ی تحصیل و مسلک زندگی‌اش را هم‌زمان انتخاب کرده. روزهایش پر است از جاذبه و جذابیت‌هایی که برای دیگران غریبند و بسا بی معنا. دردهایی می‌کشد از جنس دانستن که دانایی درد دارد. زندگی‌اش درس است و درسش را زندگی می‌کند. مبدأ ساعت‌های روزانه‌اش اذان است. هر روز پر می‌شود از سوآل و کنار می‌آید با پرسش‌هایی که هیچ ارتباطی با او ندارند! از یارانه‌های بی هدف تا سِحر و رَمل... مقتدای نماز دیگران می‌شود حتا گاهی با اکراه. کوتاه می‌آید در برابر اسلام‌شناسان یک شبه‌ای که بی منطق، فسلفه‌اش را به چالش می‌کشند. در دو راهی روحانیت و جسمانیت، روح را انتخاب می‌کند که می‌داند از روح خود در انسان دمید.

حکایت غریبی‌ست و روایتش سنگین... و از نقص سخن پناه می‌بریم به همان کتیبه‌ای که بالای ورودی نوشته:«فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین»(توبه-108)

 

پانوشت:

1-«هذا مقام العائذ بک من النار» ذکری در نماز شب

2- خواب پیش از اذان ظهر

3- «الدهر یومان، یوم لک و یوم علیک» زمانه دو روز است. روزی برای تو و روزی بر تو...(روایتی از امیرالمومنین علیه السلام)


این متن در کازرون نما:

هذا مقام...

نقل این متن در مدرسه‌ی علمیه‌ی الزهرا:

http://186.womenhc.com/?p=15960&more=1&c=1&tb=1&pb=1



طلبگی

نماز شب

حجره

حوزه علمیه

روحانیت

۹۱/۰۱/۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
و آخِرُ دعوانا اَن الحمدُ لله رب العالمین.../طلبه اُ منفی

نظرها : ۳

سلام
لایک: حال و هوای یک اعتکافِ مدام زیر سقف گنبدی

افسوس که خوب استفاده نکردیم
زهره سعادتمند
این حجره ها یکی از شگفتی های دنیاست که خیلی هم ناشناخته ست برام.
توصیف مختصر و خوبی بود.
فکر نمی کردم این قدر "حجره ها" جذاب باشن!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.