نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

چراغ‌ها را روشن کنیم

اشاره: متن پیش رو سرمقاله نشریه داخلی جامعه اساتید حوزه علمیه فارس است، البته آن‌جا اندکی بیش‌تر از نیاز تعدیل شده!

«چرا تاریکی ترس‌آور است؟» این پرسش اگر چه کودکانه اما برای خیلی از ما پیش آمده است. پاسخی که نگارنده برای آن یافته این است که نفس تاریکی نه ترسناک است و نه دلهره‌آور. اما برای عامه‌ای که علم و جهلشان بسته به حواس ظاهری است، تاریکی جهل‌آور است و جهل ریشه‌ی ترس و واهمه می‌شود. این است که اگر کسی به نبود ضرر و ضرررسان در تاریکی یقین قلبی داشته باشد، از تاریکی نمی‌ترسد. چه بسا که روایت شریف حضرت امیر که سلام خدا بر او باد نیز به همین موضوع اشاره کند: «الناس اعداء ما جهلوا»

اما روی دیگر مجهول بودن که شاید فایده آن نیز به حساب آید، پوشیده ماندن نقص‌ها است. کسی که در عین نقص‌هایی که دارد، می‌خواهد کامل به چشم بیاید ناچار است از مجهول ماندن، مبادا به چالش کشیده شود.

«حقیقت حوزه علمیه» در برابر جامعه ما یک مجهول است. نمی‌شود اثر حاکمیت طاغوت و نبود رسانه را بر این »ناشناخته بودن« کتمان کرد، اما امتداد یافتن «حوزه‌ی رمزآلود»، پس از انقلاب اسلامی و گسترش فضای رسانه اگر از علاقه بدنه حوزه به ناشناخته بودن و پنهان کردن نقص‌ها نباشد، ناشی از کوتاهی حوزویان در تعریف حوزه است.

در هر صورت و بر هر فرض، امروز در ابعاد گوناگون، این مجهول بودن به حد اضطرار رسیده و احتیاج فوری به تعریف و بازتعریف حوزه احساس می‌شود. اما دسته‌های مختلف این شناساندن که همه‌ی اعضای پیکره حوزه چاره‌ای جز آن ندارند، چنین است:

1. تعریف عام به جامعه:
شوربختانه امروز، جامعه از حوزه هیچ نمی‌داند. و از این ندانستن به انواع جهل مرکب رسیده است. این را نه تنها از تصورهای فضایی عموم مردم از وضعیت اقتصادی و رفاهی طلاب، بلکه می‌توان از آمار تاسف‌آور متقاضیان ورود به حوزه دریافت. از آن بدتر این که همین تعداد داوطلب اندک نیز جز موارد استثنا، از دسته نخبگان علمی نیستند و بخش قابل توجهی از آنان با ناامیدی از پیشرفت علمی به حوزه علمیه می‌آیند! نگارنده با مسئولیتی که در حوزه علمیه داشته، بارها در مقابل بعضی داوطلبان حوزه سرِ تاسف تکان داده که این‌ها درباره حوزه چه فکری کرده‌اند؟!
در این باره با توجه به همه‌گیری ابتلا بهترین راه‌کار، رو آوردن به تبلیغ هنری و شناساندن حوزه از راه ابزار چند رسانه‌ای است.

2. تعریف خاص به طلاب:
طلاب حوزه علمیه به ویژه در سطح یک، می‌دانند حوزه چیست؟ می‌دانند روند تحصیلی و آموزشی به کجا می‌رود؟ می‌دانند علوم آلی در کدام علم اصالی به کار می‌رود؟
پاسخ منفی است! عموم طلاب چیزی نمی‌دانند مگر بر اساس تحقیق و پیگیری شخصی. شاهد این واقعیت، حجم بالای انصراف رسمی تا پایه‌های سه و چهار حوزه است. در مقابل این، دلسردی‌های درسی و اخلاقی که می‌توان به آن »انصراف غیررسمی« گفت، بیشتر است و نتایج فاجعه‌بارتری هم دارد. عمده‌ی دلیل افت تحصیلی و شرایط نامطلوب کلاس‌های درس حوزه، مجهول بودن حوزه است. طلبه‌ای که نمی‌داند چیزی که می‌خواند برای چیست و در مسیر طلبگی چه جایگاهی دارد چگونه دل بدهد به درس؟ از این مهم‌تر طلبه‌ای که نمی‌داند قرار است در این فرایند، خودش و آینده‌اش چه بشود چرا افسرده نباشد؟

3. بازتعریف به طلاب:
«و لولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم...»
آیه‌ی نفر چه حجیت خبر واحد را ثابت کند و چه نکند، فلسفه‌ی بنای حوزه است! امروز با بخش قابل توجهی از بدنه‌ی درس‌خوانده‌ی حوزوی رو به رو شده‌ایم که یا از ابتدای طلبگی این مبنا را نشناخته‌اند و یا در گذر زمان و پیچ و خم روزمرگی، علم و التفاتشان مخدوش شده است. طلابی که درس حوزوی را برای غرضی خوانده‌اند و اینک از یار مانده و به مقصد نرسیده‌اند، در همین حال طعم شیرین روزمرگی و استمرار شهریه، سنگینشان کرده تا »اذا رجعوا...« برایشان بی‌موضوع بماند.

برای تحصیل غرض، چاره‌ای جز بازتعریف حوزه و تنبه این طلاب نیست.

اندیشه جامعه اساتید

جامعه اساتید حوزه علمیه فارس

حوزه علمیه

۹۵/۱۲/۱۶ موافقین ۲ مخالفین ۰
و آخِرُ دعوانا اَن الحمدُ لله رب العالمین.../طلبه اُ منفی

نظرها : ۱۰

میثم رشیدی
سلام...
توی پایگاه ما، همزمان ۶ نفر از بچه‌ها ثبت نام کردن برای حوزه و الان که تقریبا ۳ سال بعد هست(فک کنم)، فقط دوتاشون مونده و بقیه برگشتن. بدترین چیزها رو هم در مورد حوزه و وضعیتش میگن.
دو نفری هم که رفتن، بیشتر از مباحث دینی درگیر سیاسی بازی هستن و توی پایگاه همیشه از امادگیشون برای جویدن خرخره مدیرکل ارشاد استان و استاندار صحبت میکنن!

به قولی یه عده ادم معتدل فرستادیم حوزه، یه عده تندرو تحویل گرفتیم. خوشبختانه بقیه سرشکسته نشدن ولی خوب...

با این حال، به نظرم می‌رسه (البته من که تخصصی ندارم! اطلاعی هم ندارم، سوادی هم ندارم!!) و فقط به نظرم می‌رسه که احتمالا یکی از بزرگترین مشکلات حوزه، این هستش که مثل دانشگاه‌ها، تو سراسر مملکت پخش شده و هر کسی خیلی راحت میتونه عضو بشه با هر سابقه، طرز تفکر و سیستمی(این خوبه) ولی اونجایی بد میشه که استادی که اینها رو ادم حسابی تبدیل بکنه دیگه وجود نداره...
به قولی، سطح اساتید حوزه پایین هست و طلبه اونجا خیلی سریع زده میشه و برمیگرده عقب...

به قولی، به نظر می‌رسه که حوزه در اون سطح علمیی که باید باشه در سراسر کشور نیست و این اسیب زاست.
همچنین خود روحانیت و مراجع در سطوح بالا هم، وضعیتشون عوض شده...
توی تاریخ می‌خونیم که یک روحانی در جواب تهدید یک کشور به حمله نظامی، یا در پاسخ به یک مسئله اقتصادی یا سیاسی،‌ وقتی تهدید به حکم جهاد میکرده یا وقتی چیزی رو حرام میکرده،‌ این قضیه واقعا جدی گرفته میشده و تغییر ایجاد میشده... مثلا مسئله تنباکو... همچنین جهاد برای حشدالشعبی در عراق توسط اقای سیستانی. اما اینکه امروز حرام اعلام کردن چیزی، تبدیل به استیکر و جوک شده، و در همون حد باهاش رفتار میشه، قطعا بر اثر این هست که روحانیت یا اون روحانی ارزش و اعتبار خودش رو از دست داده...
کاش کمی در این خصوص صحبت کنین که چرا حرف مرجعیت اینقدر ارزشش برای عمومیت مردم پایین اومده؟(و لطفا نگین امریکا پول داده که شبکه HBO ساخته بشه که مردم ایران سریال هاش رو دانلود کنن و از دین زده بشن :|‌)
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
سپاس از نظر شما.
این که حرف مرجعیت یا روحانیت مثل قبل خریدار نداره بدیهیه. علتش هم یک موضوع واحد نیست. مجموعه ای از علل باعث این موضوع شده. از مرجعیت های غیر دینی، عملکرد بعضی روحانیان، گسترش رسانه، به روز نبودن موضوع شناسی در حوزه، یکی شدن حوزه و حکومت، و البته شیطنت های دشمن. هر کدوم از این ها سهمی داره که باید مفصل درباره ش بحث کرد.
اما این که در مثال شما عده زیادی رفته اند و عده کمی مانده اند، دقیقن مصداق عرض من در مطلب بالاست. وقتی کسی حوزه را نشناسد و با توهم داوطلب ورود حوزه بشود به طور طبیعی بعد از مواجه شدن با حقیقت حوزه دلسرد خواهد شد.
محمدحسین خانی
همین را می‌شود بسط داد به مصیبتی که در دانشگاه امام صادق(ع) داریم.
دانشگا «اسلامیِ مرجع»؛ همان مرجعیت علمی، ترتبیت دینی، که وضعیت امروزش اسف‌بار است...
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
*** ** **** بچه اخوند **** دیروز خوب نوشتی
سلام.
۱_برادر شما سربازی دارید؟بچه های مردم مدرسه ودانشگاه که میرن پول میدن ایا شما حوزه میرید پول میدید؟پول که ازتون نمیگیرین پول هم‌بهتون میدن .خوابگاهتون روپول میگیرن؟یه هزینه ای هم که برا کتاب بهتون میدن
کاش اینجور که به شما میرسیدن به کسایی که میرن مدرسه ودانشگاه میرسیدن تازه اونایی که میرن دانشگاه ومدزسه مثمر ثمر هستن .ثمر شما چیه ؟اخوند میره نماز میخونه برای خودش وامام جماعت میشه وپول میگیره. پول مفت فقط میدن شما دیگه اون پولهای دیگه رو بحثش نمیکنم فکرهم نکن کسی خبر نداره
برخی موارد دیگه روعرض نمیکنم دیگه
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
پذیرش حوزه شروع شده، بسم الله...
پذیرش حوزع شروع شدبسم الله خخخخ
پسرخوب شما ثمرکه ندارین هیچ جیب مردم روهم خالی میکنید نمازمیخونید پول میگیرید من ازاین‌پول ها نخواستم برادر عزیز با دین میخواین به نان ونام برسید
دِیـــــگــَر سُـــــــو
سلام !
سال نو مبارک باشه !
ممنون از نوشته های خوبتون و نگاه زیباتون به مسائلی که همیشه کلیشه ای باهاشون برخورد میشه .
میخواستم منو یه راهنمایی کنید اگه براتون زحمتی نیست .
من پرستارم . میخواستم ببینم میتونم در کنار کارم در حوزه ی علمیه هم تحصیل کنم ؟
اگر میشه شما قم رو پیشنهاد میکنید ؟ یا اصلا برم دانشگاه ؟
بیشتر علاقه ام هم به فلسفه و تاریخ اسلامه ...
خودم فکر میکنم در حوزه همه جانبه تر میشه به اسلام شناسی رسید و نگاه جامع تری وجود داره .
لطفا این برادر حقیر خودتون رو راهنمایی کنید .

پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
1. در سطح یک حوزه تنها میشه به شکل تمام وقت حاضر شد و فعالیت همزمان قانونی نیست.
2. علاقه های شما یعنی فلسفه و تاریخ، جزو دروس اصلی حوزه نیستند و به ندرت در حوزه تدریس میشه.
3. پیشنهاد می کنم مطلب این قلم در همین وبلاگ با عنوان «پاسخ به پرسش های متداول درباره حوزه علمیه» رو مطالعه بفرمایید.
موفق باشید
محمد احسان حیدری
" موفق باشید "
منم یک ایرانی ام
دوست خوب ، بجای این توهین ها و خخخ کردن ها برو کمی در این زمینه تحقیق کن.
دولت خرج حوزه ها رو نمیکشه تا بخواد بابت خوابگاه و کتاب و دیگر هزینه ها از طلبه پول بگیره . حوزه با پول خمس متدینین اداره میشه برای احیای دین . برگزاری نماز جماعت و تبلیغ فرهنگ دین و ... که برا شما مسخرست از مصادیق احیای دین هستن.

درپاسخ به منم یک ایرانی ام
مثل اینکه پول مفت زیاد زیردهنت مزه کرده برادر
مثل اینکه سواد نداری ویا فکرمیکنی مردم ازپشت کوه اومدن.به جای برافروخته شدن بتهر بود سری به سایتهای خبری میزدی تا متوجه بشی ایا دولت به حوزه های علمیه واوقاف وامورخیریه و......پول میدهد یا خیر؟با پول خمس متدینین؟یاپول خمس مردم فقیر وندار؟چرا شما خودت زحمت نمیکشی وتلاش نمیکنی پول دربیاری ودرس بخونی ؟که ازجیب مردم فقیر برمیداری؟دست رنج خودت رو بخور نه دست رنج دیگران رو.خب چرا برای نمازجماعت که برای خدا هست شما اخوندا باید پول بگیرید؟پس دین وسیله رسیدن به پول برای شماست .دین احیا بشه اما نام ونان باید برای دین باشه نه دین برای نام ونان که شماها ازراه دین نام ونان میخواین .
یکی هم زحمت بکش تلاش کن کار کن چقدر پول مفت ازجیب بیت المال ومزدم بدن بهتون؟!
سلام،
تا آنجا که بنده خبر دارم محور درس های حوزه فقه و اصول است ، اما بنده به این دروس چندان علاقه مند نیستم و علاقه ی من کلام ، فلسفه و عرفان اسلامی است ، به نظر شما به حوزه بیام یا نه؟
ممنون.
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
محور دروس اصلی حوزه فقه و اصوله. اما از پایان سطح یک می‌تونید در مراکز تخصصی کلام و فلسفه و... مشغول به تحصیل بشید.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.