نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حمید درخشنده» ثبت شده است

تقدیر

ذوق هنری‌اش را می‌پسندیدم. عکس‌ها و قاب‌بندی فیلم و کلیپ‌هایی که می‌ساخت را دوست داشتم. عکس‌های طبیعتش جان می‌داد برای نقش دیوار و هدیه. پوستر «عروس نرگس‌زار»ش خیلی به دلم نشسته بود. شناختم از او بیش از چند هم‌کاری نبود، اما اگر روزی می‌گفتند چاقو دست گرفته سخت باورم می‌شد، چه برسد به این‌که بزند و بکشد! آن هم انسانی را که جدا از امام جمعه بودن، جدا از خط و ربط سیاسی‌اش، جدا از درست و نادرستی کارهایش، انسان بود و شریف... حالا اما هر کجا اسمش را جست‌وجو می‌کنم، نه خبری از عروس نرگس‌زار است، نه دریاچه‌ی پریشان. فقط عکس‌هایی پریشان می‌بینم، از خونی که ریخته، از گلدانی که شکسته.

از دیروز که فهمیدم، حالم خراب‌تر شده. یکم فروردین بود که گذرم افتاد به دفتر امام جمعه... و آخرین بار بود که مصافحه کردیم! حالا دیگر باید این تلخیِ باورنکردنی را باور کرد انگار!

راستی، فردای من کدام است؟! غبطه‌ی مرگی این‌چنین در چنان زمانی را می‌خورم، اما هراس عاقبتی چنان که نباید، سایه است پشت سرم...

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی