«دختری در شب تنها به خانه میرود» (A Girl
Walks Home Alone at Night) به دید هنر فیلمسازی یک کپی درجه چندم از
ایدهی «شهر گناه» (sin city) است. اما در راه کپی
برداری هم مرتکب دو اشتباه واضح میشود و در نهایت از فیلم چیزی نمیماند! شهر
گناه، خود بر اساس داستانهای مصوری با همین نام ساخته شده و در واقع میتوان به
او عنوان کامیک بوک ناطق را داد! در این سبک از داستان نویسی قبل از هر چیز قصه و
شخصیت است که به چشم میآید اما در فیلم «دختری در شب...» از اساس قصه رها شده.
همه شخصیتها معلقاند و اتفاقها پراکنده و بی هویتاند و میشود روایت را تا حد
زیادی ضدقصه دانست. نکتهی دیگر این که همان طور که در شهر گناه اولین چیزی که به
چشم میآید رنگ است، رنگ بیش از نیمی از راه کمیک استریپهاست اما در این فیلم به
شکل سفیهانهای تصویر مطابق نگاه سینمای روشنفکری سیاه و سفید است! جایگزین رنگ
در فیلم تنها نور است که بر خلاف تمجیدهایی که در این باره دیده میشود، فیلم پر
است از خطاهای نورپردازی. و دیگر این که حتا با همان معیار خشونت ناب و وحشتی که در سین سیتی وجود دارد هم فیلم ناتوان از ایجاد چنین فضایی است. به طوری که آن وحشتی که به واسطهی پوستر فیلم انتظار میرود تنها در یک سکانس ایجاد میشود.
نکتهی دیگر این که شخصیت اصلی فیلم یک «خونآشام-فرشتهی چادری» است! خون آشام بودنش به خاطر اقبال مداوم هالیوود به این ژانر است که البته در سالهای گذشته موج جدیدی از ومپایرها سینمای آمریکا را تسخیر کردهاند. فرشته است چون تنها ویژگی واقعی شخصیت اوست. البته باز هم مانند خیلی فیلمهای هالیوود که فرشتهها اسیر طبیعت میشوند در یک کنش نتراشیده عاشق میشود تا در برهوت بی هویتی به داد فیلم برسد! البته چادری بودن این شخصیت تنها جنبهی رمزآلود بودن را تقویت میکند و یکی از معدود نمادهای ایرانی بودن فضای فیلم است!
بقیهی نمادهای ایرانی بودن فضا هم به شکل سطحی و در حد شناخت عوام آمریکایی از ایران است. بیابان، نفت، چادر و حجاب، اعتیاد، زبان فارسی (خیلی عبارتهای روی دیوار و زیرنویس تلویزیون و... بی معناست و تنها به خاطر نشان دادن زبان فارسی به کار رفته است.) و... این نمادها تنها همان کشور عقب افتادهی وحشی و تنفر برانگیزی را نشان میدهد که عوام غرب تصور میکنند. به عبارتی «آنا لیلی امیرپور» اگرچه از طرفی منتسب به ایران است اما یا تنها راه شناختش از ایران به پروپاگاندای رسانهای غرب منحصر بوده یا خواسته در فیلمش چیزی که مطلوب جشنوارههاست را نشان دهد، و به این وسلیه فیلم بسیار ضعیفش را در حد یک فیلم جریانساز مطرح کند.