به یاد دارم سالها پیش وقتی فیلم «نجات سرباز رایان» (اثر استیون اسپیلبرگ) را دیدم یادداشت کوتاهی نوشتم با این مضمون که بعد از سالها و بعد از دیدن دهها فیلم جنگی و حاجی و سید و... تازه با دیدن این فیلم فهمیدم دفاع مقدس یعنی چه! به طور خیلی اتفاقی در سالروز بازگشت آزادگان از اسارت رژیم بعث عراق (دیروز)، فیلم Unbroken (به فارسی با عنوان شکست ناپذیر و رام نشده ترجمه شده است.) را دیدم و باز در دلم گفتم تازه میفهمم اسارت یعنی چه!
اگرچه Unbroken بیش از این که فیلم خوبی باشد، فیلمی است با کارگردان مشهور. یک فیلم متوسط با کارگردانی ویژه: آنجلینا جولی! دکوپاژهای جولی خیلی از پلانها و سکانسهای فیلمهای بزرگ را تداعی میکند و امضای شخصی هم ندارد. مثل سکانس دویدن که کپی دویدن «فارست گامپ» است یا بسیاری از قسمتهای اقیانوس که یادآور «زندگی پای» است. بقیه نکتههای مثبت فیلم هم بیش از این که به کارگردان برگردد به فیلمنامهی برادران کوئن برمیگردد و شاید بتوان گفت خشونت و کثیفی فیلم اگر با سبک شبه ناتورئالیستی برادران کوئن همراه میشد موفقتر نیز میشد.
اما از همه اینها گذشته این فیلم اگرچه نگاه وطنپرستانهی آمریکایی دارد و به گونهای میتوان آن را توجیه کنندهی لکههای ننگ ایالات متحده در ژاپن دانست، برای بیان آنچه در جنگ و اسارت میگذرد و ملموس کردن رنج اسارت موفق است. و همچنان فکر میکنم چرا تلویزیون ما تا وقتی فیلم خوب برای جنگ اسارت نمیسازیم، تا وقتی سینمای ضد قهرمانمان از ابوترابیها مثل لوییس زامپرینی اسطوره نمیسازد، نجات سرباز رایان و شکست ناپذیر را در جدول پخش هفته دفاع مقدس و سالروز بازگشت آزادگان قرار نمیدهد.