نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فاضل نظری» ثبت شده است

اشک

مرد مگر گریه می‌کند؟! چه بگویم!

طفلِ زمین‌خورده‌ام، چگونه نگریم؟!

(فاضل نظری)

۲ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

ما هم نبسته‌ایم عقود برادری

رفتند باز نیز به دیدار رهبری

آن شاعران خبره در «آیین سروری»

 

فاضل (1) دوباره قسمت بالا نشسته است

جای گلایه نیست از این رسم دل‌بری

 

هر کس نشسته در نظرش شعر خوانده است

سهم برابر همگان: نابرابری!

 

قزوه (2) برایمان غزلی نو سروده است

در غربت و به لهجه شیرین ما-دری

 

از دوستان هندی او هر که بوده، هست

هنـ/ـدوستانه می‌شود اشعار داوری

 

با هر زبان که فکر کنی شعر خوانده‌اند

تاجیک و هندو و عرب و ترک و آذری

 

چیزی نمانده شعر جدیدی بیاورند

این بار با زبان فراگیر زرگری

 

باید «برادر»ی برسد دعوتت کند

ما هم نبسته‌ایم عقود برادری

 

روزی هزار شُکر که بیرون نکرده‌اند

از جمع شاعرانه‌شان شخص رهبری

 

ما با کسی که عقد اخوت نبسته‌ایم

جز خواهران محترم، از چشم خواهری!

 

شعر کسی به دخترَکَش هدیه می‌شود (3)

آوخ که من نداشته‌ام مهر مادری!

 

القصه جمع خوب و صمیمی فراهم است

از شاعران کشوری و گاه لشکری

 

رفتند «بیت» باز، همه بیت‌های ناب

ما مصرعیم و سست، چه ما را به شاعری

 

محمدهادی. ع

31 خرداد 1395

برابر با چهاردهم ماه رمضان


 

 

ارجاع‌ها:

1. منظور همان فاضل نظری است. همو که در غزلی قدیمی فرموده:

چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری‌ست
جای گلایه نیست که این رسم دلبری‌ست

هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست
تنها گناه آینه‌ها زودباوری‌ست

مهرت به خلق بیش‌تر از جور بر من است
سهم برابر همگان نا برابری‌ست

2. منظور علیرضا قزوه است. آن بزرگ شاعر دایم السیر بین ایران و هندوستان.

3. اشاره به شعر نغز بانویی در دیدار گذشته خطاب به دخترشان که با «چکی مامان بیا صمیمی باشیم...» می‌آغازید و هزار البته که هزار هم‌چو منی از سرودن چونان مطلعی عاجزیم.

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی