نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

برادران و بزرگان! نصیحتم مکنید!

خوبم، خیلی خوب! البته اگر از احوال ما جویا باشی و البته‌تر این‌که راستش را نخواهی!

راستش را اما اگر بخواهی، طوری نیست، کمی گلویم درد می‌کند و یک جورهایی انگار گرفته باشد. حرف زدن با گلویی که درد می‌کند خراش می‌اندازد به انتهای گلو و خلاصه این‌که گلودرد پای آدم را به دنیای «دیفن هیدرامین» و «سکوت» باز می‌کند!

راست‌ترش را اگر بخواهی گلویم آن‌طورها که هر بار، درد نمی‌کند. حرف که می‌زنم هم تیر نمی‌کشد، فقط درد را از گلو می‌کشد به چشمم و...

هیچ! یعنی زیاده عرضی نیست. فقط داشتم سعدی می‌خواندم که یادم افتاد به گلویم، به استخوان توی گلو...


پ.ن: حذر کنید ز باران دیده‌ی سعدی / که قطره سیل شود چون به یک‌دگر پیوست

سعدی

۹۷/۱۱/۱۴ موافقین ۴ مخالفین ۰
و آخِرُ دعوانا اَن الحمدُ لله رب العالمین.../طلبه اُ منفی

نظرها : ۴

واقعیت سوسک زده
نوشته های این وبلاگ چقدر دردناک شده اند ...
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
نویسنده‌ی این وبلاگ درد می‌کشد لابد!
درد مال مرده عامو
بکش :)
مهدی صنعتی
سلام
کاش کاری از دستم بر می آمد...
حیف...
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
حیف زیاد داریم!
واقعیت سوسک زده
" مومن آن باشد که اندر جزر و مد

کافر از ایمان او حسرت خورد ... "



پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
خوش به حال اهل ایمان...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.