نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

۴۷ مطلب با موضوع «مذهب» ثبت شده است

مُشتی تخمه دهانمان را بسته

این سرزمین تنها زمینی آسمانی نیست
خاکی مقدس با بنایی آن‌چنانی نیست

این گنبد زردی که زیر گنبد گیتی‌ست
در قید و بند خاک این دنیای فانی نیست

دنیا رکاب خاکی این دُرّ غلتان است
دنیا ولی مثل نگینش جاودانی نیست

معراج باید کرد تا این عالم دیگر
راهی به غیر از آسمان تا بی مکانی نیست

تاریخ خود را دارد این صحن و سرا اما
این سرزمین جغرافیایی باستانی نیست

در هر کجای این زمین هم زندگی باشد
جز آسمانِ قدس جای زندگانی نیست


30/5/92

مشهد الرضا

موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

بیایید کارهای خدا را مشاهده کنید، او در کارهای خود بر بنی‌آدم برتر است/عهد عتیق-مزامیر-مزمور 66

هر روز عمامه‌ام مو در می‌آورد و هر شب بالشم. قبل‌ها دلم می‌خواست موی بلند داشته باشم. خیلی هوسم طولانی نبود. فقط از وقتی هُل خوردم توی دبستان و هر بار نق می‌زدم به جان مادر که پس کی موهایم بلند می‌شود بعد تا به خودم می‌آمدم رفته بودم زیر بار اصلاح اجباری مدرسه، تا همین چند وقت پیش. سر جمع شاید 17 یا 18 سال هوس موهای بلند و دم اسبی داشتم. حالا اما دلم می‌خواهد تیغ بکشم سرم را. حس می‌کنم این‌جور می‌شود کمی بیش‌تر وسط این همه خستگی دوام بیاورد. کأنه سی پی یو که فن می‌بندند به جانش!

از خستگی پناه می‌برم به انبوه کارهای زمین مانده. فرقی نمی‌کند توی وظایف کی تعریف شده باشد. این روزها روزهای خوبی‌ست. فقط سرم گاهی داغ می‌کند. دست می‌کشم به تتمه‌ی موهای روی سرم که هر روز سفیدتر می‌شود.

این روزها عهد عتیق می‌خوانم وقت‌هایی که سرم خلوت می‌شود. این روزها آرامم...

موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

هی فلانی!

در روایات داریم که دنیا زندان مومن است و این‌که مومن اشتیاق به مرگ دارد و هم‌چنین این‌که انس مومن به مرگ بیش از طفل است به پستان مادر...

خیلی از ما شاید پُر باشیم از شوق مرگ. اما مومن نیستیم، یا دست‌کم از آن‌هایی که به درجه‌ی آدم‌های توی روایت رسیده باشیم نیستیم!

فقط آن‌قدر زندگی‌مان لجن‌آلود شده که حال‌مان به هم می‌خورد از خودمان و زندگی‌ای که داریم. آن‌قدر که با خودمان می‌گوییم:«هی لعنتی! اون طرف هر جوری که باشه... از این بدتر نمی‌شه...!»

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

دل و دینی که تار بسته

این ماه از نظر ساختاری «سهل ِ ممتنع» است! از یک سو هر نفسی تسبیح است و خواب هم عبادت. از سوی دیگر بخشیده شدن در این ماه را -از بس کم است- می‌شود خسران دانست! نمی‌دانم دقت کرده‌اید یا نه؟! می‌گویند آخرهای شعبان بگویید: «اللهم ان لم تکن غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفر لنا فی ما بقی منه» یعنی باید به هر زوری شده(!) همان شعبان حساب را صاف کنی! و این یعنی این ماه مال چیزهای بزرگ‌تر است...

اما راستش نمی‌دانم چه می‌شود و حتا نمی‌دانم چه باید بشود! فقط باید خود را سپرد به دست موج‌های رحمت او...

فقط این که آدم توی این ماه می‌تواند بفهمد خود ِ خودش چه عیاری دارد. می‌گوید شیطان بیرون را زنجیر کرده. یعنی خودم هستم و خودم. یعنی اگر این یک ماه را هم خراب کنم از آن‌هایی هستم که می‌گویند وقتی شیطان را لعنت کرد، شیطان جواب داد: «لعنت بر خودت...»

همین!

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است

خیلی سال پیش، بابا قول داده بود اگر معدلم بشود همانی که می‌خواهد، برایم دوچرخه می‌خرد. اما... معدلم خیلی کم‌تر از چیزی شد که می‌خواست. توی اولین فرصت دوچرخه را خرید. همان که وعده‌اش را داده بود...

هر وقت به آیه‌ای می‌رسم که وعده‌های خدا را می‌گوید یاد بابا می‌افتم و شرطی که گذاشت... شرطی که نشد... وعده‌ای که شد...



+++

1. عنوان مطلب: «و من اوفی بعهده من الله...» (توبه-111)

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

خدای بزرگی که ما را ساخته و خدای کوچکی که ما ساخته‌ایم

معتقدم جامعه‌ی ما پر است از کج‌فهمی‌های ریز و درشت از دین. «بدخداشناسی» روی دیگر سکه‌ی «خدانشناسی» است!
دیروز از سر تصادف برخوردم با کسی که توصیه می‌کرد "فقط" برای تعجیل فرج دعا کنید! برای من این حرف احمقانه و نشان از همان کج‌فهمی داشت. خدایی که در مقابل ما مثل غول چراغ جادو ایستاده!!! تصور کنید! غولی که می‌گوید فقط سه آرزو را بر آورده می‌کند و خدایی که -العیاذ بالله- بخیل‌تر یا ناتوان‌تر از غول فقط یک دعا را اجابت می‌کند! این توهم انحرافی می‌رسد به همین سخن که فقط برای امام زمان دعا کنید!

راستی! ما چه کسی را عبادت می‌کنیم؟! غول چراغ؟ یا معبود یگانه‌ای که امر کرده حتا نمک سفره‌تان را دعا کنید و از من بخواهید و صداهای آشنا را به‌تر اجابت می‌کند و بندگان نزدیک‌ش را می‌شود به دعای فراوان شناخت؟! چه شباهتی می‌تواند بین این دو باشد؟!

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

سه پرده با ضمیرهایی که مرجع خود را پیدا می‌کند

پرده‌ی یکُم:

«البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر» = در این صورت اگر مدعی بتواند بینه اقامه نماید و به این وسیله ادعای خودش را برای حاکم ثابت کند فهو المطلوب اگر قادر نبود باید منکر سوگند شرعی در نزد قاضی یاد نماید.1

پرده‌ی دوم:

بدون دلیل، گمان بد بردن به مؤمن و جاری ساختن آثار آن بر او، حرام‌ و بلکه از گناهان کبیره به شمار آمده است.2

پرده‌ی سوم:

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می‌فرماید: «من بهت مؤمنا أو مؤمنة أو قال فیه ما لیس فیه أقامه الله تعالى یوم القیامة على تل من نار حتى یخرج مما قاله فیه - هر کس به مرد یا زن مؤمن بهتان زند یا درباره او چیزى بگوید که از آن مبراست خداوند در روز رستاخیز وى را بر تلى از آتش نگه دارد تا از حرف خود درباره او برگردد. امام على علیه السلام می‌فرماید:«لا قحة کالبهت - هیچ بى شرمى و وقاحتى چون بهتان زدن نیست»، و نیز می فرماید: «البهتان على البری ء أعظم من السماء - بهتان زدن به آدم بیگناه بزرگتر از آسمان است.»3


+++

1. مؤسسه‌ی خانه‌ی حقوق آریا: http://www.aria-law.com/Data-View.aspx?lang=fa&id=1077

2. ویکی فقه(نقل از وسائل الشیعه و رسائل شهید ثانی):  http://www.wikifeqh.ir/%D8%AA%D9%87%D9%85%D8%AA

3. کتاب‌خانه‌ی طهور: http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=7649

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

در محضر استاد داروین!

می‌گویند چارلز داروین صاحب نظریه‌ی تکامل است. یعنی می‌گوید انسان در ابتدا میمون بوده. بعد تکامل یافته و شکل امروز انسان را به خود گرفته. اصلن کاری به بررسی و تحلیل زیست‌شناسانه یا نقد فلسفی و کلامی این نظریه ندارم!
*
شنیده‌ام آدم‌ها برای این که بتوانند میمون را بگیرند -حالا برای سیرک یا تحقیق یا هر کار دیگری!- طعمه را که معمولن موز است، در حفره‌ی نسبتن عمیق و باریکی قرار می‌دهند. جوری که به اندازه‌ی "دست" میمون جا داشته باشد. میمون دستش را به طعمه می‌رساند اما دست مشت شده‌اش که پر هم هست از همان حفره که راحت به آن دست یافته خارج نمی‌شود. بعد هم آدم‌ها سر می‌رسند. اما جالب آن‌جاست که میمون حاضر نمی‌شود برای نجات از انسان‌ها طعمه را رها کند.
*
هر جور حساب کنیم آدمی با میمون خیلی شباهت دارد. وقتی دل می‌بندد به چیزی، سخت بتواند رهایش کند. حتا وقتی دارد همه چیزش را به خطر می‌اندازد. حتا وقتی اعتقاد می‌کند آن چیز فانی است. دستش را از حفره‌ی این دنیا در نمی‌آورد. طعمه‌ی مادیات را رها نمی‌کند. مگر این که دیگر میمون نباشد. مگر این که «آدم» شده باشد... این را شیطان خوب می‌داند... «گفت: پس به عزت تو سوگند که همگى را از راه به در می‌برم. مگر آن بندگان پاکدل تو را...»(ص-82 و 83)

+++

1. آغاز رجب است... یا علی و عظیم...

2. صف‌های انتخاباتی تقریبن شکل گرفته. همه‌ی گزینه‌ها که نه! اما چند گزینه (فعلن 5 نفر) روی میز است...!

3. گوشی‌ام به اجبار فلش شد. هیچ خبری از شماره‌ی هیچ‌کس نیست...!

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

تق/وای جمعی!

این روزها که بیش‌تر دستم به مجازآباد می‌رسد و از سر کنج‌کاوی سر می‌کشم به سرتیترها، سرم درد می‌گیرد از این وضع احمقانه‌ی سیاست بازی‌ها!

اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و پای‌دار و دولتی هم ندارد! اگر چه کم و زیاد دارد اما هر کدام‌شان یک جور می‌زنند به خاکی! به اسم یکی که می‌رسند هر چه عقده دارند خالی می‌کنند. یا صریح یا به کنایه‌ی ابلغ من التصریح! هر کدام‌ش هم بخواهد ادعای بی طرفی کند چاره‌ای ندارد جز فحش دادن با این تفاوت که به سمت همه باشد! که مثلن بگوید عقد اخوت نبسته با کسی!

یک جُو عقل سلیم اگر باشد می‌شود فهمید که اگر اخباری‌گونه برخورد کنیم هیچ کس نمی‌ماند. هیچ کس...
خاتمی که مهره‌ی جورج سوروس است! هاشمی که حامی مالی فتنه! سید حسن مصطفوی -و نه خمینی- که خیز برداشته برای کودتا! لاریجانی که مظهر سیاست خبیث است و در انتظار براندازی! آملی لاریجانی مفسد فی الارض! ضرغامی منشأ فساد و دروغ در همه‌ی جامعه! احمدی نژاد جادو شده‌ای که به کم‌تر از سلطنت قانع نیست! مشایی منحرف مال دیروزش بود و حالا اقلن مشرک! زاکانی که مار خوش خط و خال! محسن رضایی که سوسیالیست تشنه‌ی قدرت! قالی‌باف که تکنوکرات ضد دین و ضد انقلاب! ... و این داستان ادامه دارد تا همه و همه و همه...

این وسط هیچ کس نمی‌ماند، وقتی اثری از تقوا نمانده...

+++

1. عادت داریم همه را سیاه و سفید ببینیم! شعور جمعی نداریم که یکی می‌تواند یک بدی و هزار خوبی داشته باشد، تقوای جمعی که پیش‌کش...

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

البته که من یه بازیگرم ولی...

چند وقت پیش فیلم «هیچکاک» از «ساشا جرواسی» را می‌دیدم. از این جهت که فیلم قوی‌ای نبود درباره‌اش حرفی نداشتم. اما یکی از اتفاقات فرعی فیلم، این چند روز حسابی ذهنم را مشغول کرده. در فیلم، «آلفرد هیچکاک» می‌خواهد برای فیلم «روانی‌»اش بازیگر انتخاب کند. وقتی توی مهمانی با بازیگر مورد نظرش -«جانت لی» که «اسکارلت یوهانسون» بازی‌اش می‌کند- صحبت می‌کنند، بازیگر زن در مورد یک نکته ابهام دارد. آن هم سکانس قتل فیلم است. که بناست او در حمام کشته شود:

«من یکی دو تا نگرانی دارم. خب، البته که من یه بازیگرم ولی قبلش یه همسر و یه مادر هستم... و کنجکاوم بدونم این صحنه‌ی حمام رو چطور میخوای فیلمبرداری کنی؟»

+++

1. تصویر بالا، یکی از پوستر‌های «روانی» است...

2. «بعد از ظهر سگی» را که می‌دیدم هم وقتی جماعتی در مخالفت با مرد هم‌جنس‌باز تظاهرات می‌کردند به فکر فرو رفتم...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی