نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فقه شیعه» ثبت شده است

حوزه؛ بده‌کارِ طلب‌کار

حدود 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار «جمهوری اسلامی» می‌گذرد. این در حالی است که هنوز نقش حوزه‌های علمیه و در راس آن مراجع بزرگوار در مسایل اساسی از جمله اقتصاد نقش معترض است!

به عقیده نگارنده اگر پرسش این باشد که «چرا هنوز بانک‌های ما اسلامی نیست؟» و یا «چرا هنوز به اقتصاد کارآمد نرسیده‌ایم؟» جایگاه علمای دینی باید پاسخ‌گو باشد و نه پرسش‌گر! باید از بزرگان حوزه علمیه پرسید چهل سال پیش چه کسانی با این جمله کلیدی که «اسلام برای همه جهات زندگی مادی و معنوی انسان (از جمله اقتصاد) برنامه دارد.» مردم را به «جمهوری اسلامی» ترغیب کردند؟ آن‌ها عمامه به سرهای حوزوی بودند یا اساتید کراواتی دانشکده اقتصاد؟! بانک اسلامی را دین‎شناس تبیین می‌کند یا مقلد اقتصاد لیبرال؟!

حوزه باید پاسخ بدهد که امروز چند فقیه باب اقتصاد دارد، چند جلد تئوری احکام وضعی و تکلیفی در فقه اقتصاد نوشته، چند درس خارج فقه بورس و فرابورس برگزار می‌کند؟ اگر در این راه، تکلیف خود را انجام داده و بدنه دولت و حاکمیت از اجرا سر باز می‌زند که چه تفاوتی بین دولت فعلی و پیش از انقلاب است؟ فرمان قیام بدهند! اما اگر رسالت خود را انجام نداده‌اند چرا طلب‌کارند؟!

از اساس آیا حوزه به دنبال چنین چیزی است؟ مراجع ما به جز «جریمه دیرکرد بانک‌ها» که هیچ راه فرار شرعی ندارد، با چه چیزی از بانک و اقتصاد امروزمان مشکل دارند؟ تفاوت بانک‌داری اسلامی با بانک‌داری فعلی از دید این سروران تنها همین یک مورد است؟ این که بانک‌ها تا امروز حرف مراجع را زمین گذاشته‌اند قبول! اما فرض کنید عمل کردند، اقتصادمان اسلامی شد؟! مشکل معیشت حل شد؟! نه بزرگواران! اگر به این فرمایش فقهی عمل شود جز این‌که بانک‌ها به جای دو ضامن، ده ضامن برای وام می‌خواهند و اعتبار وام را کم می‌کنند و بعد از مدتی درآمدشان پایین می‌آید و ادغام یا ورشکسته می‌شوند ثمر ملموس دیگری ندارد! البته که میزان ربا هم کاهش می‌یابد اما مانند کسی است که شراب را از لیوان غیرغصبی می‌خورد که مبادا گناه کرده باشد!

این که یک اقتصاددان در سیمای جمهوری اسلامی فقیهان را از نظر دادن در باب اقتصاد منع می‌کند، بی‌تردید وقیحانه است. اما مگر این حوزه نبوده که پیش‌گام این توهین به خود بوده است؟ اگر حوزه آن‌قدر که فرزندانش را به تحصیل فقه طهارت و صلات و صوم می‌خواند، به فقه اقتصاد، موضوع‌شناسی بانک‌داری، سرمایه‌گذاری، بورس و... فراخوانده بود، اینک کسی به خود جرات می‌داد چنین سخن بگوید؟ راست گفته‌اند که احترام امام‌زاده را متولی باید نگه دارد.

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱
طلبه اُ منفی

استفتا و استشکال درباره موسیقی‌آموزی

آن‌چه با ملاحظه سطحی کلام و فتوای فقیهان شیعه مشخص می‌شود این است که اساس موسیقی مورد رغبت نیست. طیف مشهور فقیهان معاصر اگر معتقد به حرمت اصل موسیقی نباشند، و به تبع آن آموزش و آموختن آن را حرام قطعی ندانند، (آن طور که بعضی از مراجع محترم چنین نظری دارند) نظرشان این است که موسیقیِ حلال هم هست، اما حلالش نیز مطلوب نیست و آموختن آن پسندیده‌ی متشرعان نخواهد بود. برای مثال آیت الله خامنه‌ای به عنوان مرجعی که در بسیاری موضوع‌های فقهی نواندیش‌اند، در پاسخ به پرسشی فقهی درباره‌ی این موضوع یاسخ می‌دهند: «ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام مقدس اسلامی سازگار نیست.»

تحلیل و نقد این نظرات از دید فقهی نه در این مجال می‌گنجد و نه مناسب این قلم است. اما اشاره به چند نکته کلیدی ضروری است.

جالب و البته عجیب این‌جاست که رهبری در دیدار چند ماه پیش (31 خرداد 95) با شاعران، در یک صحبت به نسبت کوتاه، تنها 17 بار از واژه‌ی «سرود» استفاده کرده‌اند. و در نهایت چنین فرموده‌اند: «... ما ترویج نمیکنیم؛ سرود خوب را ترویج نمیکنیم. به نظر من گفتن سرود خیلی خوب است، آهنگهای خوب روی آن گذاشتن بسیار خوب است...»

نگارنده‌ی این سطرها باید متواضعانه از حضرتشان بپرسد این سرود کار کیست؟! همان موسیقی‌دان‌ها و آهنگ‌سازانی که بر خلاف تصریح شما و در مقابل «اهداف عالیه نظام» به دنبال موسیقی‌آموزی رفته‌اند؟! مگر نه این است که با نظرهای فقهی مراجع بزرگوار و تصریح شما هر که به دنبال موسیقی رفته، اگر بی‌اعتنا به شرع نبوده باشد، دست کم تعبدی به توصیه‌های موکدِ انقلابی شما نداشته است؟!


با آغاز ماه محرم و فصل نوِ عزاداری‌های حضرت سیدالشهدا -سلام خدا بر او باد- باز هم دوستانی به آسیب‌شناسی عزاداری‌ها از زاویه «فرم» و «محتوا» می‌پردازند. یکی از آسیب‌هایی که هر دانای باخبری بر وجودش اقرار می‌کند آسیب‌های موسیقایی است. برای نمونه چند روز پیش دوستانی در شبکه‌های اجتماعی پیوستی صوتی را برایم فرستادند که صدای مداحی یکی از هیات‌های مذهبی بود. شعری کم‌مایه با آهنگی سَبُک که اصل آن را قبل‌تر با صدای محسن یگانه شنیده بودم.

این‌گونه آسیب‌شناسی‌ها مطلوب و لازم است به شرطی که مانند آن‌چه تا کنون رخ داده کاسه و کوزه‌ها تنها بر سر خواننده‌ی هیاتی (مداح) یا متخلفان خُرد شکسته نشود.

باید چنین تخلف‌هایی را به گوش مراجع تقلید رساند و یادآوری کرد نقش آن بزرگواران را در انحراف امروز. باید پرسید مگر ممکن است سالیان پی در پی هیات‌ها و دسته‌های عزاداری متنوع با فرهنگ‌های مختلف با یک آهنگ و ملودی مدح و مرثیه بخوانند؟! پاسخ واضح است: خیر! در پی باید پرسید که آهنگ‌های جدید را چه کسانی و از کجا بیاورند؟! مداحانی که به امر شما فقیهان ارج‌مند و از سر تعبد به فرمان و توصیه‌های شما حتا به سمت آموختن موسیقی نرفته‌اند باید ملودی بسازند؟! یا این که باید دست به دامان همان اهل فنی شوند که دست کم در عمل با دستورهای شما بیگانه‌اند؟! واضح است که نخستین راه ممکن و دومین راه مطلوب نیست! به قطع ناچار است از ملودی‌های ساخته شده استفاده کند. حالا هر که در حد شناخت خود. میثم مطیعی از ملودی «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو» که ساخته‌ی یک آهنگ‌ساز است بهره می‌برد، حمید علمی و حسین سیب‌سرخی از آهنگ‌های هایده و مرضیه استفاده می‌کنند. مهدی اکبری آهنگ محمد اصفهانی را بازسازی می‌کند. دیگرانی هم آهنگ‌هایی را می‌خوانند که پیش‌تر با صدای چاوشی و یگانه و پاشایی و خواجه‌امیری و... شنیده‌ایم. مقصر هم نیستند در این خطاها. چون نه تنها برای آهنگ‌سازی بی‌دانش‌اند، بل‌که برای تفاوت گذاشتن میان آواهای حُزن و طرب و حماسه و... هم مایه و سوادی ندارند. باید پرسید حضرات آقایان فقیهانِ بزرگ؛ اینک چه کنیم؟!

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی