نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طلبگی» ثبت شده است

اَخباری‌های انقلاب

رهبری نامه می‌نویسند به جوانان اروپا و آمریکای جنوبی که مراجعه کنید به متون دست اول اسلام. انتظار زیادی نیست؟! وقتی بدبختی ما به جایی رسیده که باید با «مسلمان‌های انقلابی» و حتا «طلبه‌های مدعی اسلام‌شناسی‌مان» دست به یقه شویم که آقا! متون دست اول را ببین، عقل را هم خدا برای خاک خوردن نگذاشته! بعد باز هم انتهای استدلال‌شان بشود «قال رهبری...»

و علی الانقلاب و الاسلام السلام...

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

پاسخ به پرسش‌های متداول درباره‌ی حوزه علمیه

مقدمه: یکی از نقطه‌های ضعف حوزه‌ی علمیه، ناتوانی در شناساندن خود به مردم است. و زمانی این ضعف برجسته‌تر می‌شود که با انقلاب مبارک اسلامی در سال 1357 امکان رسانه‌ای شدن حوزه به شکل چشم‌گیری افزایش یافته. یافتن چرایی این موضوع مجال دیگری می‌طلبد که در حوصله‌ی این نوشته نیست. برای روشن شدن هدف نوشتن، ذکر خاطره‌ای از نگارنده خالی از لطف نیست. برای پذیرش حوزه اطلاعیه پخش شده بود و شماره تماس هم شماره‌ی دفتر ما بود. یکی از تماس‌ها از طرف جوانی بود که می‌پرسید:«اونجا چیه؟!» و بعد در توضیح می‌گفت:«من صِدام خوبه برای مداحی و اینا!» و به خاطرم هست سال‌ها قبل جوانی را که وقتی فهمید طلبه‌ام گفت مدتی طلبه بوده و رها کرده. علتش را که پرسیدم پاسخ داد:«فکر می‌کردم با حوزه رفتن سربازی وِل میشه! بعد که دیدم خبری نیست وِل کردم!» و من هر بار بعد از این محاورات در خود فرو رفتم که چرا حوزه این قدر در شناساندن خود به مردم ناتوان است...

نوشته‌ی پیشِ رو نتیجه‌ی یک دغدغه‌ی شخصی در پاسخ دادن به پرسش‌های معمول و متداول مردم عادی درباره‌ی حوزه است. همه‌ی آن چه ذکر خواهد شد مخصوص به افرادی خارج از فضای حوزه و طلبگی نیست و حقیقت این است که برخی از این پرسش‌ها، ابهامات افراد نزدیک به حوزه، خانواده‌ی طلاب، داوطلبان حوزه و حتا برخی از خود طلاب است که آسیب‌های فراوانی را به دنبال دارد.

در متن پیشِ رو تلاش شده تا با بیانی ساده و به دور از پیچیدگی به پرسش‌هایی از این دست پاسخ داده شود. نگارنده از پرسش‌های آینده استقبال کرده و آماده توضیح بیشتر درباره متن حاضر و پاسخ به پرسش‌های جدید خواهد بود. امید این است که این نگاشته قدمی در شناساندن و رفع ابهام از فضای ناشناخته‌ی حوزه بردارد. هم‌چنین با توجه به آغاز ثبت نام حوزه‌های علمیه، می‌تواند چراغی برای داوطلبان ورود به حوزه نیز باشد.

حوزه فیضیه

پرسش‌ها و پاسخ‌ها:

ادامه مطلب
۸۵۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

هذا مقام...

«حجره» اگر چه برای مخاطب‌های سریال‌های تلویزیون یادآور حجره‌ی فروش تره‌بار و حشمت فردوس و ستایش باشد(!) اما برای عده‌ای هم «زندگی»ست. همان اتاق سه در چهار با موکت‌هایی که تقریبن کسی سن‌شان را نمی‌داند و احتمالن گلیمی که منتهای اشرافیت حجره‌ای‌ست! اتاقی که پر شده از خاطره‌های تو در تو... از هم حجره‌ای‌های جدید که معلوم نیست کدام‌شان از کدام دسته است. ممکن است نیمه شب «هذا مقام...»(1)ش بیدارت کند. یا این‌که از گرهی که در مطلب درسش افتاده بی خوابی بکشد. یا هر روز برای تمرین روضه هم شده اشکت را در آورد. یا...

حجره پر است از خاطره‌ی شب‌های امتحان، قیلوله‌های(2) لذیذ، بحث‌های سیاسی، گعده‌ی روزهای خلوت‌تر، «توسل» و «عاشورا» و ختم صلوات‌های حجره به حجره...

اگر زبان باز کند این دیوار، حکایت‌ها دارد از منبرهای تمرینی برای کتاب و میز و بالش! و روایت‌های گونه‌گونی از رمضان‌های شبْ بیدار...

حال و هوای یک اعتکافِ مدام زیر سقف گنبدی، ماجرای رازگونه‌ی این گوشه‌ی بی عزلت است. زندگی ساده‌ای در جمع «انزوا» و «اجتماع»، «وحدت» و «کثرت» است.

درس یک جور دیگر است و خواندنش دیگرتر! روزمرگی‌ها فرق می‌کند. تمرین زندگی‌ست. زندگی با دهه‌ی فجر و حتا زجر! که «الدهر یومان...»(3) کارگاه کارورزی زندگی کردن. و البته تجربه‌ی ناشناخته بودن. آن قدر که وزن نگاه‌های غریب را می‌شود حس کرد.

این‌ها کلمات مختصری‌ست که برای کسی که فضای زندگی طلبگی را لمس کرده مفصل است و به لحظه‌های بسیاری اشاره می‌کند. برای کسی که رشته‌ی تحصیل و مسلک زندگی‌اش را هم‌زمان انتخاب کرده. روزهایش پر است از جاذبه و جذابیت‌هایی که برای دیگران غریبند و بسا بی معنا. دردهایی می‌کشد از جنس دانستن که دانایی درد دارد. زندگی‌اش درس است و درسش را زندگی می‌کند. مبدأ ساعت‌های روزانه‌اش اذان است. هر روز پر می‌شود از سوآل و کنار می‌آید با پرسش‌هایی که هیچ ارتباطی با او ندارند! از یارانه‌های بی هدف تا سِحر و رَمل... مقتدای نماز دیگران می‌شود حتا گاهی با اکراه. کوتاه می‌آید در برابر اسلام‌شناسان یک شبه‌ای که بی منطق، فسلفه‌اش را به چالش می‌کشند. در دو راهی روحانیت و جسمانیت، روح را انتخاب می‌کند که می‌داند از روح خود در انسان دمید.

حکایت غریبی‌ست و روایتش سنگین... و از نقص سخن پناه می‌بریم به همان کتیبه‌ای که بالای ورودی نوشته:«فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین»(توبه-108)

 

پانوشت:

1-«هذا مقام العائذ بک من النار» ذکری در نماز شب

2- خواب پیش از اذان ظهر

3- «الدهر یومان، یوم لک و یوم علیک» زمانه دو روز است. روزی برای تو و روزی بر تو...(روایتی از امیرالمومنین علیه السلام)


این متن در کازرون نما:

هذا مقام...

نقل این متن در مدرسه‌ی علمیه‌ی الزهرا:

http://186.womenhc.com/?p=15960&more=1&c=1&tb=1&pb=1



۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی