نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

کماکان بدحجاب‌ها را نهی نمی‌کنم!

 

 

پیرو مطلبی با عنوان «چرا بدحجاب‌ها را نهی نمی‌کنم؟!» به قلم نگارنده، بازخوردهای متفاوتی را در نظرات وبلاگ، شبکه اجتماعی و مطلب دیگر وبلاگ‌ها شاهد بودم که ضمن استقبال از بحث علمی و به دور از واکنش‌های احساسی در این زمینه و موارد مشابه، لازم دانستم در مورد بعضی از اشکال‌هایی که به مطلب و نویسنده‌اش شده توضیح بیشتری بدهم.

*آیا با امر به معروف و نهی از منکر مشکل دارم؟

در دید اول بعضی بزرگواران با دیدن عنوان مطلب و البته با کمی سطحی‌نگری، مخالفت عملی و یا حتا نظری من با فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر را برداشت کرده بودند که در این باره بیان چند نکته ضروری است:

الف: در عبارت «امر به معروف و نهی از منکر» اگر چه دو واژه‌ی «امر» و «نهی» انصراف به تکلم و بَعث و زجرِ لسانی دارد اما به اتفاق همه‌ی عالمان اهل دقت، تنها یکی از مراتب فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر، تذکر زبانی است. از این جهت واضح است که چنان اسمی برای چنین مسمایی مجاز از باب تسمیه‌ی شیء به اسم جزء آن خواهد بود. این مفهوم در نهایتِ ضرورت عقلی است و تصورش موجب تصدیق خواهد بود.

ب: به شواهد گوناگون غرض از تشریع فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر ایجاد اثر مثبت (انجام معروف و ترک منکر) در جامعه است. از جمله این شواهد، توصلی بودن این فریضه، رفع وجوب در صورت عدم احتمال تاثیر و... است. در این راه شارع، مکلفان را مخیر به انجام هر فعل مشروع و معقولی در جهت تحصیل غرض می‌کند و تشخیص را به عهده‌ی مکلف قرار می‌دهد. آن چه در نوشته‌های بزرگان و عالمان و مراجع مبنی بر مراتب و صورت‌های این فریضه ذکر شده نیز به هیچ عنوان دلیل بر انحصار در همان موارد نیست. بلکه نوشته‌ی ایشان بر پایه‌ی احصای موارد است و نه حصر عقلی. این مطلب هم مبتلا به ضرورت عقلی است.

بنا بر آن‌چه نوشته شد، نگارنده‌ی این سطرها نه مخالفتی با حجاب دارد، نه مخالفت نظری با فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر و نه حتا مخالفت عملی با آن. و مراد از لفظ نهی هم در عنوان مطلب گذشته، معنای لغوی آن یعنی زجر لسانی است. و برداشت دوستان مبنی بر ترک فریضه ناشی از مغالطه‌ی بین دو معنای «نهی» است. با این توضیح، واضح است که عملِ موثر در جهت کم‌رنگ شدن این منکر خاص در این زمان و شرایط خاص به نظر نگارنده و با همان استدلال مطلب قبل، سکوت است و به این اعتبار سکوت در این مورد را مصداق فریضه‌ی نهی از منکر می‌دانم. البته بزرگواران می‌توانند به طور مستدل این گزاره را که سکوت موثرترین اثر در این باره و در این برهه است را رد کنند.

*جملات رهبری در تشویق به تذکر لسانی!

عده‌ای از دوستان با استناد به کلام رهبری درباره‌ی تذکر لسانی به مطلب خدشه کرده‌اند. در پاسخ گفته می‌شود:

اگر منظور این باشد که بر اساس فرمایش ایشان نهی لسانی واجب باشد که تعیین مصداق با مکلف است نه مرجع تقلید.  و اگر منظور تعارض دو تشخیص و ارجح بودن تشخیص اعلم است باید گفت: تاریخ بیانات حضرتشان به دهه‌ی هفتاد یعنی دست‌کم 17 سال پیش باز می‌گردد. و بر مبنای تحلیل نگارنده که زمان و شرایط اجتماعی در آن موثر اصلی است، چنین تعارضی از اساس باطل است. بعید می‌دانم کسی باشد که شرایط فعلی حجاب را با دهه هفتاد شبیه بداند! ضمن این که چنین نگاه متعبدانه‌ای نسبت به فرمایش ایشان در جایی که می‌شود ادله را تحلیل کرد برای اهل نظر شایسته نیست.

اما نکته‌ی پایانی این که تکیه بر حکمت‌های حجاب یکی از بزرگ‌ترین عوامل فلاکت امروز است! وقتی شما برای بانوان از گذشته تا امروز حکمت «لذت جنسی مردان» را به عنوان دلیل مطرح کردید منتظر باشید تا وقتی الزام پوشش هر تار مو و ناخن لاک زده و مچ دست را گفتید، شما را به شهوت‌پرست بودن و تحریک شدنتان از دیدن یک تار مو و دیگر نقاطی از بدن که به طور عادی قابل دیدن است متهم کنند. همین بی سلیقگی‌های دوستانه ما را به این وضع کشیده...

امر به معروف و نهی از منکر

حجاب

دین

۹۴/۰۵/۱۸ موافقین ۲ مخالفین ۰
و آخِرُ دعوانا اَن الحمدُ لله رب العالمین.../طلبه اُ منفی

نظرها : ۲۰

جناب آقای علی بابایی

از مطالبتان تعجب کردم.سخنان رهبری مبنی بر نهی از منکر لسانی ناظر به بیان حکم شرعی بوده و هست و ربطی به زمان ندارد.حتما جملات ایشان را خوب نخوانده اید ضمنا ایشان هم در استفائات کتبی که الان از ایشان می شود و هم در سخنان عمومی بارها بر تذکر صحیح و درست لسانی تکیه کرده اند.
البته شاید شما بگویید این سخنان مربوط به دوماه پیش است و الان شرایط تغییر کرده است
http://www.aparat.com/v/SYgiu/%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A8_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1_%D9%85%D8%B9%D8%B8%D9%85_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF_%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF_%D8%A8%D8%A7_%D8%A8%D8%AF%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8%DB%8C!
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
اولن پاسخ من به این موضوع چند بخش داشته که توصیه می‌کنم بار دیگه مطالعه کنید.
در ثانی این صحبت مربوط به چند سال پیشه و نه دو ماه پیش!
ثالثن موضوع این صحبت از اساس ارتباطی با مانحن فیه نداره. بد نیست بفرمایید از کجای این صحبت تعارض رو برداشت کردید.
جناب بر روی سایت رهبری در آیکن استفتائات این آمده
س: در مورد افرادى که به حجاب بى‌اعتنایى مى‌کنند چه وظیفه‌اى داریم؟
ج) با وجود شرایط، نهى از منکر زبانى واجب است.

ضمنا ایشان در سال 82 در جواب دانشجویان در مورد برخورد با بدحجاب ها فرمودند با اخلاق خوب تذکر داده شود
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
عبارت پستم رو تکرار می‌کنم. تشخیص مصداق با مکلفه و نه مرجع!
فاطمه سادات محمدی
با تقدیم سلام
واقعا اینگونه نیست که بدحجاب ها لجباز هستند.
از اندازه درک و فهمتان متاسفم
شمایید که با دستور دین لجبازی می کنید.بگویید شجاعت نهی از منکر ندارید و بس
من چهارسال با چند بدحجاب همخونه بوده ام و همشان الان چادری شده اند بخاطر برخورد مناسب چند متدین
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
مرحبا بناصرنا.
الانسان عبید الحسان. همین که فرمودید به خاطر برخورد مناسب... و نفرمودید به خاطر آموزش نشون دهنده عرض بنده است که علم داشتند و شما مخالفت عملی‌شون رو از بین بردید.
فاطمه سادات محمدی
با تقدیم سلام
جناب علی بابایی
فکر می کنم منظور مرا اشتباه متوجه شده اید.من و چندتا از دوستانم با برخورد مناسب و با مهربانی در مورد حجاب ساعت ها با آنان بحث کردیموودقیقا بخلاف گفته شما سوال های زیادی داشتند و وقتی با احترام و صبر پاسخ شندیدند پذیرفتند

برایتان حقیقتا تاسف می خورم که همه بدحجاب ها را لجبازی می خوانید
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام خواهر گرامی
از اساس فرمایش شما تایید عرض منه. «با برخورد مناسب و با مهربانی در مورد حجاب ساعت ها با آنان بحث کردیم» اگر خانم بدحجابی در موقعیتی بود که من با مهربانی(!) ساعت‌ها(!) با او «بحث» کنم بدون مشکل شرعی من هم این کار رو می‌کردم! اما از اساس موضوع صحبت من دادن تذکر به افراد ناآشنا که کل حرفی که ممکنه گفته بشه به یکی دو جمله خلاصه میشه است.
ضمن این که همون دوستان شما قطعن در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی کتاب‌های دین و زندگی‌های مدرسه رو خوندن! در دانشگاه هم درس معارف داشتند. اگر موضوع فقط آموزش و پرسش و پاسخ بود باید اون‌جا حل میشد نه با برخورد شما.
به جای تاسف بهتره منطقی‌تر بحث کنید.
قاسمی اصفهانی
براساس استدلال شما الان در جامعه در مقابل مامور خلافکار-دروغگو-غیبت کننده-مال حرام خوار-مسپول خلاف کار.زناکار.شراب خوار.توهین کننده به نظام و ... باید سکوت کرد زیرا می دانند که گناه انجام می دهند و لجبازند
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
در مورد اکثر افرادی که فرمودید مثل خلافکار و حرام‌خوار و شراب‌خوار و توهین کننده به نظام و... هم امر به معروف و نهی از منکر لسانی منتفیه. مثلن بگید: آقای محترم شراب‌خواری حرامه! نخورید! یا بگید آقای سارق دست کردن توی کیف بقیه گناهه! ولی راه برخورد قانونی و کارهای دیگه که مصداق امر به معروف و نهی از منکره بازه. مثل اقدام از طریق گزارش به پلیس یا معدوم کردن شراب شراب‌خوار. اما در برخی موارد همون راه تذکر لسانی هم بازه مثل دروغ‌گو و غیبت کننده. چون در بسیاری موارد از سر عدم التفاته. ضمن این که همون موارد هم اگر با موارد دیگه غیر از تذکر باشه بیشتر جواب میده. مثل این که بحث رو در جمعی که غیبت میشه عوض کنید. نه این که بگید غیبت نکنید. راه اول بیشتر و بهتر جواب میده.
...:: بخاری ::...
بعد اون وقت چرا من کاملن با حرف شما موافقم؟ قضیه چیه؟! خخخ
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
پیش میاد دیگه! :)
نمی دونم...!
محمد رنجبر
زنگ می زنی دفتر فلان مرجع، ببخشید آقا لکه بزرگی از چیزی‌ ریخته روی دامنم.
آیا این خون است؟ چه می گوید؟ نمی گوید بیارش جلوی دهنی بو کنم و ببینم رنگش چه رنگیه. می گوید اگر مثلا رنگش رنگ خون است و مثلا فلان شرایط را دارد خون است.
درست؟
آقا محمد هادی مثلا توی شهر من زندگی کرده اند که تذکر لسانی را از قبل برای خود ممنوع کرده باشند؟ یا مثلا از ظرف مکان خارج شده اند که بدانند فردا شرایط در فلان محل جوری است که نباید حجاب را نهی کرد؟
حرف من اینست: شرایط ایجاب کننده روش انتخابی برای نهی از منکر و یا اجرای احکام دیگر پویاتر از آنیست که برایشان «از قبل» استدلال کرد و قاعده تراشید. کسی اسلحه را نشانه گرفته روی پیشانی کسی دیگر و پنج ثانیه بعد... بنگ. آنجا نه جای غیظ است نه جای محل رفتار سرد است و نه جای حتی لسان! آنجا جای پس گردنی هم نیست. آنجا شاید باید دست همان شخص را برای شلیک نشانه گرفت.
چه بسا که حداقل اگر برای مخاطب هم تاثیری نداشته باشد شاید فلان روز در فلان جا آنجا که باید نهی آنهم لسانی و نه سکوتی لازم باشد خود خود شما همه این استدلالات را مرور کنید و سکوت را ترجیح دهید، چرا که انسان همیشه در بند سخنانی است که بیان می کند.
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
اگر به عنوان مطلب دقت کنید می‌بینید که این موضوع شخصی است. تشخیص شخص من برای زمان و مکان شخصی!
علت انتشار هم همین بود که بعضی دوستان هر نوع سکوتی رو ترک فریضه می‌دونند.
محمد رنجبر
اینو بعد از خوندن پاسخ یکی از کامنتاتون می نویسم:
این که گفتین تشخیص مصداق بعهده مکلفه نه مرجع.
درسته اما باید اینم مد نظر داشته باشین که مکلف کی تشخیص مصداق میده؟ یکماه قبل از موقعیت؟ دو روز ؟ دوساعت؟ نه! در لحظه!
در ضمن دانستن شاید از قانون همه یا هیچ پیروی کنه که طرف یا می دونه یا نمی دونه؟ اما فهمیدن نه!
مگه نه اینکه «علم الادم الاسما کلها»؟ پس ارسال مرسلین واسه چی بود؟ همه که همه چی رو می دونستن؟ اگر دانستن یا فهمیدن و عمل بر اساس آن به آسانی خواندن کتابهای دین و زندگی بود چرا تعدد پیامبران؟ مگر قرآن و احادیث برای دانستن کافی نیست؟ پس چرا انتظار ظهور؟
قصدتان هرچه باشد باشد اما اینکه در مصداقی مشخص مثلا برای یک شخص ناآشنا و با روش تذکر لسانی در زمان و مکان خاص (نتیجتا به حق) موافق نیستید، دلیل نمی شود که یک تیتر خیلی کلی برای آن انتخاب کنید. این می شود استفاده ابزاری از کلمات :-)
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
اگر به عنوان مطلب دقت کنید می‌بینید که این موضوع شخصی است. تشخیص شخص من برای زمان و مکان شخصی!
علت انتشار هم همین بود که بعضی دوستان هر نوع سکوتی رو ترک فریضه می‌دونند.
محمد رنجبر
همان بعضی دوستان، اینترنت را هم حرام اعلام می کنند. :-) جدی‌شان نگیرید :-)
اما در ضمن بازم میگم برای زمان و مکان شخصیتون هم نمی تونین قبلا تصمیم بگیرید. شاید برای غالب اوقات این مطلب برای شخصتون درست باشه اما نه برای همه اوقات.. حتی برای شخصتون.
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
بر خلاف تصور شما من با این بزرگواران که زیاد دور هم نیستن برخورد زیادی داشتم که البته حضوری فعال در اینترنت هم دارند.
سلام
خدا حفظتون کنه. کمتر طلبه ای رو دیدم که دیدگاه درستی نسبت به حجاب داشته باشه و از این زاویه ای که شما می بینید اون رو نگاه کنه.
متشکرم
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام و سپاس.
سلام.
پیرو دو مطلبی که درمورد حجاب نوشتید عرض می کنم خدمتتون...
بحث علم مکلف رو بیان کردید که به طور خاص باید در موردش بحث بشه که علم مکلف علم واقعی بخوانید عمیق است ؟!! یا علم دروغین بخوانید سطحی ؟!!! این یک مورد... مورد دوم بحث زمان و مکان حکم شرع هست که با سفسطه نمیشود به نتیجه رسید و تعجب می کنم چنین واضحی که حل شده برای اهل فن هست رو شما وارد مطلبتون می کنید... کلیات حکم شرع در تمام زمان و مکان یکیست...
و در اخر خدمتتون عارضم به نظر حقیر لفظ حجاب رو باید در چنین شرایطی با کلیات در جامعه ترویج کرد نه با مصداق ...
موفق باشید
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
با تعصب نمیشه بحث علمی کرد. گزاره‎هایی هم که فرمودید سراسر مغالطی و جدلی است! در عین حال هم متهم به سفسطه کرده‌اید!
تبیین مسئله و آماده ی جهاد انشاالله
با سلام
اولا در مورد تیتر ((نوشته های اینجا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست)) برای کسانی که احیانا به وبلاگ شما سری می زنند توضیح بدید تا مخاطب بداند با چه کسی و چه اعتقادی مواجه است و تصمیم بگیرد که باز به وبلاگ شما سری بزند یا دیگر سری نزند!البته بنده در مورد شما طلبه ی محترم قضاوتی نمی کنم.
و اما امر به معروف و نهی از منکر
طبیعتا امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد که اگر آن شرایط برقرار باشد واجب می شود و اگر شرایطش نباشد حتی شاید گاهی حرام هم بشود.با این حال هر مکلفی خودش خوب می داند چه قدر صداقت دارد و چه قدر دارد خودش را گول میزند تا از زیر بار تکلیف برهد.
بحث بالا و پیام های گذاشته شده به خوبی نشان میدهد که همه در حکم اصلی با هم اشتراک نظر دارند و باید هم داشته باشند چرا که این حکم اسلام است و آن اینکه ((با وجود شرایط، امر به معروف و نهی از منکر واجب است)) و اختلاف نظر سر مصادیق کلی (فلان ملت، فلان استان، فلان شهر با فرهنگها و خلقیات مختلف) و جزئی (در کوچه در خیابان در محل کار در فامیل در مورد فلان شخص در فلان حالت و شرایط) است که آیا در فلان موقعیت و در فلان زمان و جغرافیا فلان جامعه و یا فلان جمع و یا فلان شخص چه مقدار ظرفیت امر و نهی را از جهت تاثیر پذیری و هدایت پذیری دارند. که این ((فلان ها)) که همان مصادیق اند بسیار زیاد و متنوع اند. اختلاف در این است که در جامعه ی کنونی ما و در مصادیق مختلف کجا شرایط بر قرار است و کجا نیست.البته در اینکه شرایط برقرار است یا خیر کاملا بسته به مصداق مورد نظر و تشخیص مکلف دارد اما این به این معنی نیست که در مورد شرایط کنونی جامعه و یا بسیاری از مصادیق نسبتا تکراری زندگی روزمره نتوان بحث کرد و به نتایجی در مورد مصادیقی نتوان رسید. به نظر بنده حال که مسلما در حکم اصلی اشتراک نظر هست خوب است در مورد مصادیق کلی و جزیی در این وبلاگ تبادل نظر شود و این جای تعجب است که باز سر حکم اصلی بحث و جدل بشود و یا اینکه بعضی از افراد محترم به طور کلی مصادیق را رد کنند و بگویند تاثیر ندارد مثلا در مورد فلان جامعه به طور کلی بگویند تذکر لسانی اثر ندارد و یا مثلا تذکر لسانی به افراد نا آشنا اثر ندارد یا اثر بد دارد.بنده با این مخالفم.شما چه می دانید شاید در همان جامعه، مکلف با افرادی برخورد کند که اتفاقا تذکر لسانی را در مورد آنان و یا در آن شرایط تاثیر گذار می بیند.بنا بر این به نظر بنده بهتر است در این وبلاگ نه در مورد حکم کلی بحث شود چرا که برای همه ی مسلمین روشن است و نه مصادیق کلی به طور کلی رد شوند بلکه در مورد مصادبق کلی و جزئی تبادل نظر شود تا هم روشنگری باشد و هم روش شناسی و آموزش عملی و هم استفاده ی از تجربیات و ایده های یکدیگر از نظر عملی. و اکنون بنده شروع میکنم و با این پیش فرض که همه در حکم اصلی اشتراک نظر داریم و جامعه را دارای ظرفیت امر و نهی میدانیم و هیچ مصداق کلی ای را به طور کامل رد نمیکنیم و نمی گوییم اثر ندارد:
بنده در اینجا فعلا در مورد همین روش تذکر لسانی بحث میکنم انشاالله. در تذکر لسانی به افراد آشنا و نا آشنا در اغلب موارد احتمال تاثیر مثبت میرود.و مساله عمدتا به مراتب امر و نهی و نوع لحن و بیان برمیگردد و در بسیاری موارد آنهایی که لحن مناسب را به کار می گیرند جواب می گیرند حداقل به اندازه ی تاثیر یک درصدی! هر قدر مخاطب شما بد اخلاق یا مخالف هم باشد این تازه یک طرف قضیه است طرف دیگر قضیه لحن تذکر شماست که میتواند او را نرم کند.اخلاقیات مردم بسیار بسیار متفاوت است و مراتب و مدل های تذکر هم همینطور اما در این متن مجال گفتن بسیاری از آنها نمی باشد.آنهایی که واقعا اهل امر به معروف و نهی از منکرند و به تذکر لسانی مبادرت می کنند و برای یاری دین خدا وقت می گذارند(به اندازه ی توان)، حرف های بنده رو متوجه می شوند.به طور مثال همه که معاند و یا عصبانی و یا بد اخلاق و یا دارای تعصبات فکری و یا به دنبال دعوا نیستند. شاید همان بانوی پاک دلی که شما امروز در خیابان مثلا دیدید که کمی مثلا روسری او عقب است، این روزها مدام در این فکر و تردید است که بالاخره با همین میزان حجاب زندگی کند یا چادری شود.و با یک دعوت صمیمانه ی شما به حجاب، برای همیشه چادری شود
-ویا اینکه شاید خانمی از نظر زیبایی شناختی مردد است که مثلا حجاب به چهره و قامت او بیشتر میآید یا فلان لباس غیر محجب و با دعوت صمیمانه ی شما حجاب را انتخاب می کند.
-ویا مثلا فلان پسر جوان در پیاده رو با صدای آشکار از الفاظ زشت و فحش در گفتگوی با دوستانش استفاده می کند و با یک دعوت برادرانه ی شما شرمنده می شود و از این به بعد کمی بیشتر خجالت می کشد که مردم صدای الفاظ زشت او را بشنوند.
-ویا مثلا فلان خانم آنقدر مشغول کارهای مختلف زندگی خود است که آنقدر هم برای او مهم و شدید نیست که حالا مثلا چه قدر با حجاب باشد یا چه قدر بد حجاب و عادتا و عرفا بد حجاب شده و با یک تذکر صمیمانه ی شما یادآور حجاب می شود و برای او رعایت حجاب کار سختی نیست و وابستگی ندارد و با حجاب یا با حجاب تر می شود. وا از این پس هنگامی که برای بیرون آمدن از خانه جلوی آینه قرار می گیرد موهایش را کمی بیشتر پنهان می کند و یا از پوشیدن فلان لباس صرف نظر میکند.
واقعا اگر منطقی باشیم اینها همان احتمال تاثیر است و همه معاند و یا مخالف نیستند و خیلیها محبت را می فهمند و روی آنها اثر میگذارد
-و یا خانمهای دیگری که بسیار ساده دلند و خوش اخلاق و با یک تذکر صمیمانه بدون آنکه به آنها بر بخورد تاثیر می پذیرند و رد می شوند.
-و یا مثلا خانمهای محترمی مدتی است بدحجاب شده اند و با تذکر شما دوباره به تقوای قبلی بر میگردند.
-و یا افرادی هستند که به طور کلی باهمه خوب اند و اصلا تعصب فکری ندارند با کوچیک و بزرگ پیر و جوان مرد و زن مذهبی و غیر مذهبی با همه خوب اند و خوش اخلاق و صرفا به خاطر محیطی که در آن رشد کرده اند اهمیت حجاب برای آنها مطرح نشده و با یک یاد آوری محبت آمیز متوجه می شوند و با خوش اخلاقی و خنده مثلا می گوید چشم و تاثیر می پذیرد.
-و یا اینکه خانم ها و به طور کلی انسانها نگاههای دیگران برایشان اهمیت دارد و همین که بدانند مثلا عده ای هستند در شهر که این وضعیت او زیاد برایشان جالب نیست به خاطر رضایت خاطر آنها و یا به خاطر خدا ترتیب اثر می دهند چون طبیعتا دنبال رضایت وانرژی مثبت و تشویق و عدم انتقاد و انرژی منفی از ناحیه ی مردم اند.
در بسیاری از این موارد می توان محبت واقعی را هنگام توصیه و دعوت دیگران به او متوجه کرد و یا گاهی با شوخی و یا با نشاط خاصی به طوری که به او انرژی مثبت داده شود او را دعوت کرد که البته در ابراز صمیمیت همجنس بودن با مخاطب بسیار کار را راحت می کند و البته این به این معنا نیست که فهماندن محبت به دیگران متوقف بر همجنس بودن است.
-یا مثلا عده ای هستند که به طور کلی از قشر مذهبی حساب می برند و یا نظر آنها برایشان اهمیت دارد و آنها اگر متوجه شوند که متدینین جامعه،نسبت به فلان منکر حساس اند تاثیر می پذیرند.
-ویا اینکه عده ای در جامعه طرفدار بدحجابی اند و وابسته ی به خودنمایی و با دعوت محبت آمیز شما که با ظرافتی که شما در ابراز محبت و صمیمیت به خرج می دهید حداقل اینکه کمی نرم می شود البته اگر جذب نشود.
-و یا مثلا خانم بد حجاب معاندی، بد حجاب و معاند هســـت اما، اعتماد به نفس لازم را ندارد و با یک تذکر مناسب متوجه حضور افراد مخالف و شجاع و معتقدی در جامعه می شود که از گناه او خوششان نمی آید و واکنش نشان می دهند ولو به اندازه ی یک تذکر و چون می دانند روحیه و توان مقابله ی لفظی را ندارند با کوتاه آمدن از منکر از قبل،خود را خلاص می کنند.چنین افرادی هم در هر جامعه ای وجود دارند و این واقعیت ها را باید در نظر داشت.
- یا مثلا خانمی به حجاب باور ندارد اما حوصله تذکر را هم ندارد ولو با محبت و از این رو با رعایت حجاب فرصت تذکر را به دیگران نمیدهد و زمینه را حذف می کند.
آیا واقعا یک جامعه از چنین افرادی تشکیل نشده است و همه مخالف و معاند سرسخت اند که با یک تذکر محبت آمیز عصبانی تر میشوند؟اگر باور کنیم که جامعه از چنین شخصیتهایی تشکیل شده است این یعنی همان باور به احتمال تاثیر.کسی نباید احتمال تاثیر را، تاثیر 100 درصد ی معنا کند.بلکه یک در صد تاثیر هم یک درصد است و کم کم باید جامعه ساخته شود.بله اگر لحن بدی به کار برده شود دامنه ی احتمال تاثیر از +100 تا -100 است ، اما اگر لحن با محبت و صمیمیت باشد دامنه ی احتمال تاثیر از +100 تا 0 است. یعنی اگر بهتر نشود بدتر هم نمی شود.
این ها واقعیت های یک جامعه است و جامعه از افراد گوناگون و با روحیات گوناگونی تشکیل شده است و همه مخالف معاند محارب هدایت ناپذیر نیستند که ما بخواهیم در بخشهای عمده ای از تذکر لسانی محبت آمیز هم خدای نکرده دریغ کنیم بلکه بر عکس در عمده ی مواقع و موارد تذکر لسانی لازم و خوب است. منتها باید سعی کرد که در بعضی موارد خاص که انسان احتمال تاثیر عکس و لجبازی مخاطب را می دهد به نرمی او را آرام کرد و بحث را خاتمه داد که حد اقل تاثیر عکس ندهد کما اینکه در ابتدای دعوت هم با محبت وارد شده بود.
این بخش بسیار کوچکی از روحیات مختلف مردم بود و تازه از خلقیات مختلف فرهنگهای مختلف که میتوان از آنها در جهت هدایت استفاده کرد و در همه ی این حالات،شرایط مختلفی که میتواند در مصداق مورد نظر از آنها استفاده کرد و یا لحن ها و بیانهای مختلف در شرایط گوناگون صحبت نکرده ایم، از انسان شناسی و مخاطب شناسی چندان صحبتی نکرده ایم.تازه همه ی اینها هم فقط مربوط به روش تذکر لسانی است و آن هم تذکر لسانی در غالب یک یا چند جمله ی کوتاه و از روشهای دیگر صحبتی نکرده ایم و بعید میدانم تمام شدنی باشد چون مصادیق نسبتا بیشماری وجود دارند و روشهای زیادی نیز. چیزی که مسلم است به هیچ وجه نمی شود تذکر لسانی را به طور کلی رد کرد حتی در مورد افراد غیر آشنا در کوچه و خیابان و...

حال فرض کنید که این روحیات مختلفی از انسانها که عرض شد به تدریج انشاالله تاثیر بپذیرند و چهره ی شهر به تدریج پس از یکسال، دو سال چند سال به همت مومنان دیندار جامعه که با هم بسیج شده اند و به صورت دسته جمعی و یا پراکنده با محبت و مروت دعوت به معروف می کنند به تدریج روز به روز و ماه به ماه و سال به سال چهره ی شهر اسلامی تر شود و هر روز به تعداد مومنان و حتی به تعداد آمران به معروف و ناهیان از منکر اضافه شود آنگاه علاوه بر نصرت مستقیم خدای متعال آن عده ی بد حجاب باقیمانده نیز با دیدن افزایش خانمهای باحجاب به ناچار و یا با رغبت با جامعه همراه میشوند و یا آنکه میدانند با کلی منتقد در سطح جامعه و نگاه های نه چندان مثبت یا کلی نگاه هدایتگرانه ی محبت آمیز مواجه اند و چه بسا بسیار از کسانی که باحجاب شده اند هنوز وارد امر به معروف نشده باشند اما آن عده ی بد حجاب ممکن است آنها را، هم با حجاب و هم منتقد بدحجاب تصور کنند و این از نظر جامعه شناختی و بازخوردهای اجتماعی تا حدودی روشن است.این مرحله ی اول و هدف اول ما باید باشد انشالله که جامعه را به این مرحله برسانیم که درصد قابل توجهی مومن هدایت یافته دارد و کم کم با امر به معروف روز افزون همین مومنان هدایت یافته بقیه ی جامعه نیز هدایت شوند و جامعه ی مومن ایران آماده ی یاری پس از ظهور شود انشاالله این با توکل به خدای متعال و توسل به امام زمان ارواحنا فدا و به همت و اراده ی مومنین کم نظیر و شاید بی نظر ایران در مقایسه ی با کل تاریخ بشریت انشاالله ممکن است.که جامعه را با امر به معروف در سطح وسیع و پی در پی به چنین مرحله ای از ایمان و بالاتر و بالاتر برساند.امر به معروف یک فریضه ی بسیار مهم و اساسی و کارآمد و حیاتی در اسلام است.مگر میشود تصور کرد ملتی یکپارچه اهل امر به معروف شود و پس از اندک زمانی تاثیرات چشمگیر آن مشاهده نشود.این را هر انسان عاقلی میفهمد. همانطور که ملت ایران ولایت فقیه را کشف کرد و حمایت از ولی امر را فهمید. آیا از چنین ملتی چنین کاری بر نمی آید که شخصیت های قابل هدایت بسیار زیاد جامعه را به پاکی دعوت کند و نتیجه دهد.این از کمترین کارهای این ملت مجاهد شجاع است که مجاهدان بی باکی در دل خود دارد که آماده ی دگرگون کردن مسیرهای زندگی جامعه در عرصه های گوناگون اند و در راه خدا از ملامت هیچ ملامتگری نمی هراسند و لازم باشد داد هم می زنند و فریاد هم میکشند و با هیبت مومنانه و مجاهدانه ی خودمسیر های جامعه را تغییر می دهند و تا افتخار زمینه سازان واقعی ظهور تنها منجی تاریخ بشریت وعده داده شده را نصیب خود نکنند و برتری خود از ملت های پیشین و آینده را ثابت نکنند راضی نمیشوند.تا انشاالله در بهشت تاج برترین امتها و امر به معروف و نهی از منکر کنندگان و برترین یاوران دین خدا و برترین کاروان نورانی عرصه ی قیامت را پروردگار عالمیان بر سرشان بنهد.انشاالله
عذابه لَشَدید؛ رئوف بالعباد
در طی سالها برخورد با خانم‌هایی که پوشش آنها متعارض با احکام فقهی اسلام حقیقی بود -- چه در دانشگاه و چه در محل کار -- بعنوان یک آقا [نه آن آقا؛ بلکه آ ق ا]، هرگز [البته بحد توان و بحد وسع] دست از امرونهی‌شان بسوی خیر دریغ نکردم. چطور؟ با نگاه نکردن، یا نگاه را بشدت مراقبت کردن.

البته هرگاه که این عمل را از بهر بجای آوردن امرونهی -- بعنوان دستور الهی -- انجام می‌دادم، باخود میگفتم چه خوب که حداقل باطن آدمها ناخواسته [به اذن الهی] حجاب دارد [مگر آنجا که عمل‌شان خبر دهد از سرّ درون]، وگرنه هرآینه آنان چشم، بسی به بیزاری و نفرت از من می‌گرداندند. نمی‌دانم در مقابلۀ باطن‌ها، وزنۀ کدام سنگین‌تر می‌شد؟ شاید حداکثرِ ماجرا، در تفاضلِ گلهای خورده و ناخورده [در مصاف با عدوّ مبین]، نهایتاً مساوی می‌شدیم...
♥♥♥ أفحسبتم أنما خلقناکم عبثا و أنّکم إلینا لاتُرجَعون ♥♥♥
آقای طلبه اُ منفی با سلام.
این جانب مثل شما امروزه و در شرایط فعلی با نهی از منکر لسانی نسبت به حجاب مخالفم؛ به دلیل اینکه آتش لجاجتها را شعله ورتر می کند و به جای تأثیر مثبت، تأثیر منفی به جای می گذارد این امر باعث اشاعه بیشتر بی حجابی در جامعه شده و اشاعه فحشا محسوب می شود که حرام است. با این وجود، حضرتعالی را در انتقال مطالب به مخاطب، ناتوان دیدم به طوری که اکثر مخاطبان شما، منطق صحبتهای شما را درک نکردند و از پاسخهایی که داده اند روشن است که شما را به نوعی معتقد به لاابالی گری در حجاب تصور می کنند. استفاده از تعابیر غلیظ کلامی و فلسفی که مثل کتاب کفایه باید دنبال مرجع ضمیر گشت، مخاطب را گیج و حیران می کند. یه کم تو نوشته هاتون سلیس و امروزی و به لسان قوم صحبت کنید
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
کسانی که با گارد وارد بحث میشن برهان‌ها رو نمی‌بینند.
میشناسید مرا !
گویند اشتباه کردن یک گناه است
اما توجیه اشتباه هزاران گناه!

برادر یه مقدار با احتیاط بیشتری فکر کنید و با احتیاط بیشتری افکارتون رو منتشر کنید
فصل حاضر رسیدن به نتیجه قطعی نیست
فصل حاضر ارائه نتایج شخصی به مردم نیست
فصل حاضر شما ، ارائه نتایج به علما و بزرگان است!
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
«قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین...»
طلبه اُ مثبت
با عرض سلام.خداونددر آیات زیادی درقرآن کریم،ازجمله سوره ی عبس آیه یازده،میفرماید:قرآن "تذکره"است،یعنی باعث یادآوری است.امایادآوری چه چیزی وچرا یادآوری؟پاسخ اینست که خداوندتمام کلام قران رابافطرت ما عجین کرده است و طبق آیه شصت سوره یس،همه ی مابه عدم اطاعت ازشیطان متعهدشده ایم،امابرخی ازانسان هابه علت غفلت وگناه فراوان،فطرتشان آلوده شده واز ندای حق گرای فطرت خود دور می شوند،پس نیاز به یاداوری وبازگشت دارند که این یکی ازعلل فرستاده شدن پیامبران است.
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
باسلام...عکس دختر مردم را برا چی می گذارید توی سایت؟؟؟!!! متاسفانه ما هنوز شرط امر به معروف را یاد نگرفتیم و میخاییم امربه معروف کنیم...!!!
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سلام
همه یکجور نیستند امر به معروف و... لازمه.
شاگرد بنّا
داشتم با یه طلبۀ سایت دار به روز حال می کردم تا این پست و خوندم!
دیگه حاجی باحالی نیستی
خدا همه مون و عاقبت بخیر کنه
یا علی ع
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
ان شاء الله...
همون عاقبت مهمه که به خیر باشه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.