نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسن روحانی» ثبت شده است

نگاهی به اعتراض‌های اخیر

به احتمال زیاد شما هم از راه شبکه‌های اجتماعی خبردار شده‌اید که در بعضی شهرهای کشور مردمی به خیابان آمده و تجمع‌هایی برپا کرده‌اند. درباره این جمعیت‌ها آن‌چه در نگاه نخست شایان توجه است دغدغه و شعار افراد است. در این تجمع‌ها بنا بر آن‌چه منتشر شده از شعارهای معیشتی مثل «یه اختلاس کم بشه مشکل ما حل میشه» تا شعارهای سیاست داخلی «مرگ بر این دولت مردم فریب» و «مرگ بر روحانی» تا شعارهایی در حوزه‌ی سیاست خارجی مثل «سوریه رو رها کن فکری به حال ما کن» تا شعارهایی در حمایت از مخالفان نظام و یا حمایت از سلطنت‌طلبی مثل «رضا شاه روحت شاد» شنیده می‌شود.

آن‌چه مشخص است این که وضع معیشتی عموم مردم شباهتی به مطلوب ندارد. اما این که به یک‌باره در چندین نقطه کشور به اعتراض علنی برسد عجیب می‌نماید! بی‌شک اشکال‌های اقتصادی موضوع جدیدی نیست، اما چنین واکنشی در این مقیاس جدید است!

در یک نگاه کلی می‌توان بدنه‌ی این تجمع‌ها و تظاهرها را مردم عادی با دغدغه‌های معیشتی و مطالبه‌ی اقتصادی دانست. اما دسته‌ی دیگری که تلاش می‌کند وجهه‌ی سیاسی و ضدحکومتی به اعترض‌ها بدهد دغدغه‌ای متفاوت از اصلاح وضع معیشتی دارد. این میدان‌داری اما باید برای نتیجه دادن، طیف گسترده‌تری را به میدان بیاورد. از این جهت شعارهای نامطلوبی در تعارض با رئیس جمهور، سعی می‌کند در کنار مردم عادی، مخالفان روحانی انتخابات سال جاری را هم به میدان بکشد.

از این رو منتقدان و مخالفان جدی حسن روحانی باید مراقب بازی پیشِ رو باشند. ورود به این برنامه‌ها اگرچه با دغدغه صحیح باشد، اما مخالفت با رای عموم مردم در انتخابات خواهد بود. مردمی که شنیده‌اند حرف‌ها و وعده‌ها را، چنین انتخابی کرده‌اند و خود نیز پاسخ انتخاب خود را تا 1400 پذیرفته‌اند.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

اِن قُلت و قُلت‌های دکتر سلطان

مقدمه: اِن قُلت‌های پیشِ رو مجموعه‌ای از اشکال‌های مخاطبان در نظرات به مطلب «بنفش بادمجانی» است.


اِن قُلت: کتاب آقای کلانتری حرف چندان نُوی ندارد. «حکم ثانوی» محصول اندیشه‌ی فقهای گذشته است و بیش از همه امام خمینی آن را به فضای عمومی جامعه کشاند. صفحه به صفحه این کتاب پر است از ارجاعات به سخنان و نوشته‌های دیگران.
قلتُ:
1. منظور این است که چون حرفی نو در کتابی نیست اجازه سرقت از آن وجود دارد؟! بر فرض که این کتاب چنان باشد که مستشکل گفته، قبح سرقت علمی دو چندان خواهد بود! چرا که سرقتش را از کتابی کم‌ارزش انجام داده و حتا زحمت سرقت از کتب بالادستی و مرجع را هم به خود نداده است!
2. منظور این است که آقای کلانتری هم سرقت علمی کرده؟! این اتهام باید بررسی شود. اما اگر کل گواه شما چنان که بیان کرده‌اید عنوان آن بوده، که واضح البطلان است. توضیح این که هر کتابی لازم نیست ایجاد یک نظریه جدید کند، بلکه می‌تواند گردآوری نظرات دیگران با ارجاع، یا حتا بیان یک دیدگاه و شرح یا جرح آن باشد. اما نکته مهم این است که رساله دکتری نمی‌تواند تنها گردآوری، یا شرح باشد. از این گذشته بر فرض که چنین ادعایی نیز ثابت شود، کماکان مجوز سرقت علمی نخواهد بود.
3. برای بیان عمق فاجعه خاطره‌ای می‌گویم. دوست پژوهش‌گری برای تالیف کتابی سال‌ها زمان صرف کرده بود. در بخشی از کتاب، به عنوان سند، بریده‌ای از جراید را اسکن کرده و کنار هم گذاشته بود و به عنوان تصویر سند در کتابش قرار داده بود. در یکی از وبلاگ‌ها همان تصاویر روزنامه‌ها بدون ارجاع به کتاب ایشان منتشر شده بود. (به همان شکلی که در کتاب چاپ شده بود.) این دوست فرهیخته‌ی ما برآشفت و تا جایی که به خاطر دارم خطاب به صاحب وبلاگ گفت: «اگر دین ندارید آزاده باشید!» در حالی که نه آن جراید ارتباطی با صاحب کتاب داشت، نه حتا یک واژه از صاحب کتاب نقل شده بود، و نه حتا صاحب وبلاگ ادعایی کرده بود که به نام خود ثبتش کند. اما دوست ما به حق به واسطه تلاشی که برای جمع‌آوری همین اسناد کرده بود ناراحت شد، اگرچه تصاویر روزنامه‌ها در دسترس همه بوده است. نتیجه این که کسی که این اشکال را کرده یا بضاعتی در زمینه پژوهش ندارد یا دارد اما مستغرق در حُب سلطان است!

ادامه مطلب
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

بنفشِ بادمجانی

حکایتش را شنیده‌اید! برای سلطان خوراک بادمجان می‌آورند. بادمجان به مذاق سلطان گرسنه خوش می‌آید و از علاقه‌اش به بادمجان می‌گوید. وزیر، ثناگوی بادمجان می‌شود و از خواص و فواید بادمجان می‌گوید و مدح مفصل می‌کند. غذا تمام و نفخ، سلطان را می‌آزارد. وزیر هم از بدی‌های بادمجان می‌گوید و این بار ذم مفصل می‌کند! سلطان عصبانی می‌شود که چه طور تا چند لحظه پیش خوبی بادمجان می‌گفتی و اینک بدی‌اش را؟! وزیر می‌گوید: «قربانت گردم! من نوکر شمایم نه نوکر بادمجان!»

چندی پیش تیم بررسی رساله دکتری حسن روحانی (این‌جا) گزارش داد که بخش قابل توجهی از این رساله، کپی‌برداری از متون دیگر بدون ارایه ارجاع (رفرنس) است. از جمله در یکی از فصول بیش از هشتاد درصد کپی‌برداری از کتاب آیت الله کلانتری است. گزارششان را دیدم و استنادها را خواندم. هر انسانی آگاه به اولیات پژوهش و مقاله‌نویسی باشد با مطالعه این اسناد در می‌یابد که عنوان «سرقت علمی» قطعی است. اما در این مورد با توجه به این که رساله اصلی به طور رسمی منتشر نشده، احتمال بعیدی وجود داشت، که از اساس رساله دکتری روحانی با متن بررسی شده دو چیز متفاوت باشد. احتمالی در این حد که دو رساله با یک عنوان و یک فصل بندی و کلی مشابهت دیگر تالیف شده باشد! در این فرض تیم بررسی یا آگاهانه رساله‌ی بدلی را بررسی کرده یا به اشتباه افتاده است. در گفت و گویی که با آیت الله کلانتری داشتم متوجه شدم ایشان نیز همین نظر را دارند و تاکید کردند برای لحاظ کردن این احتمال بسیار بعید، در نامه به رییس کمیسیون آموزش عالی مجلس (این‌جا) از عبارت «تز دکتری منسوب به...» استفاده کرده‌اند.
اما آقای فرهادی، وزیر علوم دولت حسن روحانی در مصاحبه‌ای با پذیرفتن کپی‌برداری، ضمن تایید تلویحی اصالت رساله بررسی شده، (یعنی رد تنها احتمال سلامت رساله دکتری روحانی) اعلام کرد همه کپی‌برداری‌ها با رفرنس بوده است!!! این توجیه را باید چه نامید؟! برای بیان عمق بی‌پایه و بی‌مایه بودن سخن باید به عرض برسانم، نگارنده این سطور در مدت زمانی که در یک مدرسه علمیه هشتاد نفره فعالیت آموزشی و پژوهشی انجام داده، اگر در تکلیف پژوهشی طلبه‌ای سال دومی کپی‌برداری هشتاد درصدی مشاهده می‌شد، به قطع درس آن طلبه را حذف کرده است! آن وقت در رساله دکتری می‌شود هشتاد درصد یک فصل را از یک منبع به تنهایی رفرنس داد؟! بر اساس چه قاعده‌ی علمی؟! بر اساس کدام چارچوب پژوهشی؟! بر اساس قانون کدام مرکز علمی؟! کدام نشریه علمی پژوهشی حاضر است با چنین کاری گرید علمی‌اش را از دست بدهد؟!
چند روز پیش نیز متنی از قول رضا فرجی دانا (وزیر استیضاح شده علوم و مشاور فعلی روحانی در امور علمی و آموزشی!) دیدم. آن متن نیز در تطهیر رساله دکتری روحانی آسمان و ریسمان‌های عجیبی از همین جنس کرده بود که به جای خود باید بند به بند سخافتش را توضیح داد. (برای نمونه در این متن به طور ضمنی آقای کلانتری به سرقت علمی از «رساله‌ی منتشر نشده‌»ی حسن روحانی، آن هم پیش از تالیف متهم شده است!)
اما پرسش این‌که: وزیران فعلی و پیشین علوم و شخصیت‌های برجسته‌ی این‌چنینی در حوزه علم و پژوهش، اولیات علم و پژوهش را نمی‌دانند یا می‌دانند اما دانستن منفعت ندارد؟! پاسخ یک جمله است: «نوکر سلطان‌اند، علم هم بادمجان است!»

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

سال هزار و سی‌سد و سیاست

داشتن اختلاف نظر با رهبری نه تنها نقطه ضعف نیست، بل‌که امری طبیعی برای هر فرد دارای جهان‌بینی شخصی است. این اختلاف نظر می‌تواند در حوزه نظر، کلی یا جزیی باشد. در تاریخ جمهوری اسلامی هم هر رییس جمهوری در مواردی با رهبر وقت، اختلاف نظر و سلیقه‌هایی داشته، و از این جهت اختلاف‌های جاری بین رییس و رهبر فعلی جمهوری اسلامی اتفاق تازه‌ای نیست. حتا در مواردی خبر درگیری‌های نظری بین این دو مقام درز کرده است و یا تا حدی به مرتبه فعل رسیده است که در نهایت با توجه به جای‌گاه قانونی هر کدام تعیین تکلیف شده. اما چیزی که باعث می‌شود دوره کنونی بی سابقه به حساب بیاید اعلان این دو مقام در رد نظر مقام دیگر است. دیگر نه تنها خبری از پرده‌پوشی‌های گذشته نیست، بل‌که هر کدام به جز نقد مواضع یک‌دیگر، به کلیدواژه‌های هم حمله می‌کنند و روی سخن و مقام بیان‌شان را نیز از دایره خطاب به میان مردم می‌آورند.

حسن روحانی «من انقلابی‌ام» که کلیدواژه‌ی ابداعی رهبری است را به چالش می‌کشد و رهبری اصطلاح ابداعی «برجام دو و سه»ی روحانی را محکوم و تفسیر به جنایت و خیانت می‌کند. آن هم در دو دیدار عمومی و مردمی و نه در بیت یا حسینیه امام. حسن روحانی علیه موضع رهبری درباره اقتصاد مقاومتی توییت می‌کند و ارتباط با دنیا را معنای اقتصاد مقاومتی معرفی می‌کند. رهبری هم صریح‌تر از همیشه کنایه‌ی ابلغُ مِنَ التصریح می‌آورد که برجام بر خلاف تصریح دولت خسارت است.

از همه‌ی این‌ها گذشته وقتی رهبری در دیداری عمومی خطاب به دولتی که بیش از نیم عمرش گذشته و شاکله‌ی نظری و نیروی انسانی‌اش بر مبنایی استوار شده (که واضح است مخالف نظر رهبر است) امر به تغییر منش می‌کند و می‌خواهد آغوش دولت را برای عده‌ای باز کند که تا امروز مخالفان هم بوده‌اند، دور از حکمت است که این امر را واقعی دانست! به عبارت دیگر شخص رهبری هم می‌داند که با این امر نه دولت منش خود را عوض می‌کند و نه معقول است که بدنه‌ی انسانی دولت را تغییر گسترده بدهد. ضمن این که تغییر در این نگرش احتیاج به تغییر مبنای نظری دارد و با دستور و توصیه شدنی نیست. پس رهبری باید هدف دیگری داشته باشند و که به نظر می‌رسد آن هدف هزینه‌سازی برای رفتار فعلی دولت است.

با این توضیح، آغاز سال جدید حکایت از سالی سخت برای سیاست کشور دارد که می‌تواند به بحران‌های اساسی ختم شود.

۲۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
طلبه اُ منفی

سکوت به سبک شتر دو ساله

مدت‌هاست نقدهایی که به روند فعالیت‌ها و موضع‌گیری‌های دولت دارم را برای خودم نگه می‌دارم! یا محدودشان می‌کنم به جمع‌های خصوصی و دوستانه. در فضای مجازی هم مدتی است تنها هم‌راهی‌هایم با دولت فعلی را بیان می‌کنم. تکلیفم اما با خودم روشن است. نقدهای مبنایی‌ام به جهت‌گیری‌ها هم پا برجاست. اگر سکوت می‌کنم یا تنها خوبی‌ها را می‌نویسم به خاطر جماعت غیرمنصف منتقد است. معتقدم همان طور که فضای رسانه‌ای نقد در دولت پیش، به طور غالب اهل حق نبود و اگر کلمه‌ی حقی هم می‌گفت، «یُراد بها الباطل» بود، امروز هم همان خباثت متعفن رسانه‌ای با آدم‌های دیگری نقاب منتقد زده است. تفاوت در کمی ریش بیش‌تر و ژست‌ها و شعارهاست! وگرنه در این همه نقدی که می‌نویسند و این لحن‌های هتاکانه دغدغه‌ی خیر کم‌تر می‌بینم.

شما تصور می‌کنید اگر برای اجرای برجام، واردات پساتحریم و محیط زیست و... نقدی می‌گویند و می‌نویسند برای شفاف‌سازی و یا با اراده‌ی اصلاح امور است؟! باور نمی‌کنم! این جماعت هم اگر در چنین جایگاهی بودند با واردات، تورم روانی را کنترل می‌کردند، با چاپ اسکناس درآمد می‌ساختند... همان طور که منتقدان دولت قبل در کم‌تر چیزی از عیب‌های احمدی نژاد عقب ماندند!

فحش‌های چارواداری مدعی‌های اخلاق رسانه‌ای از ترس است. نه ترس از برجام و نفوذ، از تثبیت شدن ریاست جمهوری دوره بعد روحانی! غریق‌هایی که به هر حشیشی چنگ می‌زنند و دیگر حواس‌شان به خرقه ریایی سال‌های درازشان نیست. من به آقای روحانی رای نداده‌ام اما این جماعت ماکیاول می‌خواهند با هر دغلی کشور را به زعم خودشان از این خطر نجات دهند!!!

حضرت امیر فرمود: «کُن فی الفتنۀ کابن اللبون...» وقتی فضا غبارپوش شد مثل شتر دو ساله باش که نه شیر می‌دهد نه سواری. مدتی است سکوت می‌کنم مبادا اوباش رسانه‌ایِ مدعی پایبندی به اصول، ذره‌ای مجال سواری داشته باشند.

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
طلبه اُ منفی

گل‌شماری، آغاز اشتراک در اختلاف

«حتا در یک مسابقه و بازی فوتبال وقتی می‌گوییم برنده یا موفق شدیم، معنایش این است که سه گل زده و دو گل خورده‌ایم، حالا عده‌ای بگویند که می‌شد از فلان فرصت هم استفاده کرد و گل‌های بیشتری زد.» (حسن روحانی، جلسه هیات دولت، 31 تیر 1394)

«ایرادهای بهتری می‌شود به متن توافق گرفت که می‌توانم نشان بدهم.» (نقل به مضمون از سیدعباس عراقچی، گفت و گوی ویژه‌ی خبری)

گل خوردن

بدون شک مقدمه‌ی لازم برای هم‌دلی و هم‌زبانی واقع‌نگری و سرایت دادن آن به بیان است. تا زمانی که ادبیات دولت، خطابی و مبنی بر غلو یا تحقیر موضوعی باشد، هر روز از هم‌دلی و به طریق اولا از هم‌زبانی دورتر خواهد شد. در همین راستا جمله‌های بالا را که توسط رییس جمهور و یکی از اعضای تیم مذاکره بیان شده باید به فال نیک گرفت.

پذیرفتن گل‌های خورده توسط رییس جمهوری بیش‌تر با مبنای تمثیل مذاکره به صلح امام حسن علیه السلام سازگار است و نه با توصیف ایشان از توافق ژنو که «یعنی تسلیم ابرقدرت‌ها...» و البته در مخالفت جدی با برگزاری جشن‌های کذایی و یا اسطوره‌سازی از مذاکره و مذاکره‌کننده است.

وقتی منتقدی منصف اشکالی را در توافق ببیند اگر با ادبیات حداکثری دولت در این باره رو به رو شود، یارای هم‌دلی را نخواهد داشت و ادبیاتش به وضوح تقابلی خواهد بود. اما وقتی دولت و در صدر آن رییس جمهور با پذیرفتن اشکال و ایرادها، خوانش خود را درباره‌ی امتیازهای گرفته شده و یا لزوم صلح بیان کند، منتقد منصف هم می‌تواند هم‌دلانه با دولت به بحث و نقد بنشیند که آیا امتیازشمار بازی درست است؟ و یا آیا این صلح، صلحِ مصلحت بوده یا صلحِ مفسده؟

این تغییر ادبیات دولت چه خودجوش باشد و چه ناشی از مواضع رهبری، قابل تفأل به خیر است. وگرنه اگر همان طور که رییس جمهور در نعت ژنو گفتند: «می‌دانید توافق ژنو یعنی چه؟ یعنی تسلیم ابر قدرت‌ها در برابر ملت ایران...»، دوباره بگویند: «می‌دانید توافق وین یعنی چه؟ ...» این گره هر لحظه کورتر، درک متقابل بین صف منتقد و حامی دولت کم‌تر، و اعتبار واقع‌نگری ایشان در نگاه آیندگان بیش از قبل مخدوش می‌شود.

نگارنده امیدوار است این تغییر پایدار باشد و بازگشت دولت را به ادبیات سابق شاهد نباشیم.

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
طلبه اُ منفی

اعتدالت را زمین بگذار

از سخنان رییس جمهور در مجلس شورای اسلامی فهمیدم همه‌ی 49.3 درصدی که به غیر ایشان رای داده‌اند خشونت‌طلب‌اند. بعد از سخنان آقای هاشمی و مواضع جناب ظریف هم فهمیدم همه‌ی مردمی که حامی بستن با کدخدای قلدر نیستند -آن هم بعد از دور خوردن‌های دیپلماتیک دولت محترم- افراطی‌اند...


پ.ن:

1. دکتر روحانی: مردم در ۲۴ خرداد به افراط و تفریط، خشونت و خودرأیی و تک‌رأیی، عدم مشورت و عدم تدبیر رأی «نه» دادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رأی آری. (این‌جا)

2. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه مردم نخواهند گذاشت تندروها امید بوجود آمده در کشور را از بین ببرند، تاکید کرد: افراطی ها در ایران و آمریکا یک هدف مشترک را که برهم زدن توافق ژنو است، دنبال می کنند. (این‌جا)

3. دکتر ظریف: ضمنا دوستانی که با استفاده از سکوت ضروری ما، مشغول خرده گیری از کنار گود هستند هم حتما می دانند که فرمایشاتشان همگی جواب دارد ولی تیم مذاکره کننده وظیفه مهمتری برای پیگیری منافع ملی دارد و پاسخ عمومی به برخی موارد را فعلا به مصلحت نمی داند و آماده است در برابر اتهامات ناروا و غیرمنصفانه بخاطر منافع ملی سکوت کند ولی در زمان مناسب به همه ایرادها و ابهامات پاسخ خواهیم داد. (این‌جا)

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی

سلام؛ آقای رییس جمهور

ساعت 2 بامداد، شنبه 25 خرداد 1392:

تازه صندوق را فک پلمپ کرده‌ایم. هنوز در شور و حال استقبال شگفت‌انگیز مردمیم. در سرآزیر شدن تعرفه‌ها نام «حسن روحانی» خودنمایی می‌کند. اکثر نامزها نماینده‌ی سر صندوق نداشتند. همان نماینده‌ی آقای رضایی هم قبل از شمارش رفته بود. بین دوستان سر صندوق تا جایی که می‌دیدم و می‌شناختم و بحث می‌کردیم هیچ‌کدام حامی آقای روحانی نبود. دسته بندی کردیم و شمردیم. دقیق. حتا یک رأی شبهه‌ناک هم نبود. وقتی هیچ نگاه منتقدی جز نگاه پروردگار نبود اعلام کردیم آقای حسن روحانی «894» رأی... فرقی نداشت. حتا آن 11 رأی پاک آقای «سید محمد غرضی». ما عهد بر شرف و تقوا و ایمان داشتیم. برای حفظ یک یک رأی‌های شما...

+++

1. از رییس جمهور قانونی‌ام جناب حجت الاسلام دکتر حسن روحانی حمایت خواهم کرد، با تأیید و نقد منصفانه...

2. بر جمهوری اسلامی ایران و مردم شریف‌ش مبارک باشد... به خصوص آن 18 میلیون و 613 و 329 نفری که نام رییس جمهور را در تعرفه‌های‌شان نوشتند.

3. به لطف خدا تا این‌جا شاهد جنبه و اخلاق رأی‌نیاورندگان و حامیان‌شان بوده‌ایم. هم‌چنین از سوی رییس جمهور منتخب... ان شاء الله ادامه داشته باشد.

4. این سوآل را دوستان سبز از وجدان خود بپرسند: چرا نظامی که 11 میلیون رأی را جا به جا کرد، چند صد هزار رأی این انتخابات را تغییر نداد؟!

5. پیام این انتخابات: مردم ایران به دنبال اعتدال و میانه‌روی‌اند...

6. آقای روحانی هنگام ثبت‌نام انتخابات: «سلامم را تو پاسخ گوی و در بگشای...»

7. بهترین زمان برای محاکمه‌ی دانه‌درشت‌های فتنه‌ی 88 همین حوالی است...

۱۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
طلبه اُ منفی