نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!

تصویر تو را بهار باید بکشم

مطلب تیتر یک را این‌جا بخوانید

ابراهیم

پیامبر است. اولوالعزم است. صاحب امامت است. اما به وقتش زُل می‌زند توی چشم‌های نادیدنی او و می‌گوید: دلم آرام نیست، نشانم بده...

روی آدم را باز می‌کند، تا بی‌‌که صدا بلرزد، فریادم را سر او نجوا کنم:

می‌دانم! هم می‌دانی و هم می‌توانی. انتقام آن‌جا که تو منتقم باشی کام را نمی‌خراشد. می‌دانم و ایمان دارم. دلم آرام نیست اما... بگو کدام پرنده را بر قله‌ی کدام کوه بگذارم، تا جلوه‌ای از رست‌خیزِ آرامشت را پیش چشمم بکشی لیطمئن قلبی...؟!

انتقام

خدا

هذیان

۹۷/۱۱/۱۰ موافقین ۴ مخالفین ۰
و آخِرُ دعوانا اَن الحمدُ لله رب العالمین.../طلبه اُ منفی

نظرها : ۴

همیشه برام سوال بود چرا حضرت ابراهیم همچون سوالی کرد؟

هیچ توجیهی براش ندارم جز اینکه مقام دست نیافتنانه ای که برای انبیا و ائمه و اولیا برامون تصویر کردن اصلا چیزی نیست که با واقعیت سازگار باشه
فاطمه دریایی
پرسید که دوستم نداری؟
گفتم چه شد آن یقین و ایمان؟!
خندید: لیطمئن قلبی!
خندیدم: پس به حکم قرآن...
برخیز بیا ببُر سرم را
آن‌گاه به آتشم بسوزان
خاکستر تازه ی مرا بعد
بر قله ی چار کوه بنشان
آن‌گاه مرا بخوان دوباره
تا باز آید به قالبم جان
تا باز آیم دوان به سویت
تا باز آید به جانت ایمان!
#محمد_مهدی_سیار

:)
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
من با یقین کافر، جهان با شک مسلمان
با این حساب اهل جهنم فرق دارند...
دختـرِ بی بی
حضرت ابراهیم ازآن پیامبرانی است که نمیشود عاشقش نشد
بندگی بندگی بندگی
متن زیبا بود
مرتبط قدیمی:
http://talajen.blog.ir/post/21
پاسخ طلبه‌ی اُ منفی:
سپاس

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.