بیسرپناهی، سرپناه این روزهاست. اما غریب اینکه آنقدرها هم سخت نیست! خستگیهایمان را جمع میکنم و میگذارم روی دوشم و میزنیم به جاده. راستی، جاده کجا میرود؟ ما کجا میرویم؟ کسی چه میداند!
این بارِ بر دوش، خانهی من است. خانهی تو اما...
پ.ن: عنوان، مصرعی از مهدی فرجی است.