با اینکه با حضور آقای رییسی در انتخابات موافق نبودم و تا امروز هم تصمیمی برای حمایت و رای به ایشان ندارم، اما به نظر میرسد ایشان چند برگ برنده دارند که میتواند به رایآوری و همین طور یکپارچه شدن جریان موسوم به «اصولگرا» نزدیکشان کند.
1. «امید اجماع»
مدتهاست اصولگرایان امیدی به اجماع در هیچ انتخاباتی ندارند. در انتخابات 92 از پنج نامزد اصولگرا، تا روز انتخابات تنها یک نفر حاضر به انصراف شد و بقیه، سهم اندکی از صندوقهای رای بردند. در انتخابات مجلس 94 نیز تقریبن در همه کلانشهرها و بسیاری شهرهای دیگر چند فرد/فهرست از طرف گروههای اصولگرا معرفی شد که نتیجه چنان شد که شد!
در انتخابات پیشِ رو نیز اگر چه اصولگرایان با عنوان «جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا)» اعلام همبستگی کردهاند اما حتا در صورتی که این بار همه به عهدشان پایبند باشند نیز جبهه پایداری و جریان احمدی نژاد (اگرچه خود را اصولگرا نمیدانند، اما قرابت فکری و سبد رای نزدیک دارند!) هر کدام گزینه خود را خواهند داشت. احمدی نژاد، بقایی را به میدان فرستاده و پایداری مانند 92 از جلیلی حمایت میکند. تنها گزینهای که در فهرست جمنا وجود دارد و احتمال دارد جلیلی و جریان تکلیفگرایِ پایداری از او حمایت کنند، آقای رییسی است. اگر چه سبد رای جلیلی چندان قابل افزایش نیست اما هواداران او، نه رایهای خاموش، که رایهای فعالاند و در صورت همآهنگی به ایجاد موج کمک میکنند. از طرفی نامزد مورد حمایت احمدی نژاد به احتمال فراوان تایید صلاحیت نخواهد شد و سبد رای این دسته نیز بدون حمایت رسمی برای آقای رییسی خواهد بود، نه روحانی.(حزب موتلفه اسلامی با توجه به اینکه گزینه اصلیشان یعنی آقای میرسلیم در گزینههای نهایی جمنا نبوده، اعلام کرده میرسلیم نامزد خواهد شد. اما طبق سابقه موتلفه تا زمان انتخابات به نفع نامزد دیگری کنار خواهد رفت. چه رییسی، چه قالیباف...!)
2. «سابقه اجرایی»
نداشتن سابقه اجرایی قابل توجه اگرچه به عقیده نگارنده ضعف مشهود آقای رییسی است، اما تجربه نشان داده برای یک نامزد انتخاباتی برگ برنده است. سیدابراهیم رییسی که عمده سوابقش در دستگاه قضایی کشور بوده، میتواند به کارهای غلط رقیبش اشاره کند اما دیکتهی مکتوبی ندارد تا اشتباههایش را به رُخش بکشند.
3. «دیر»
جریان اصلاحطلب که حامی آقای روحانی است از مدتها پیش با این پیشفرض که رقیب او قالیباف است، از ضعفهای شهردار تهران گفتند و در این مدت هر کاری کردند که این رقیب اصلی را تضعیف کنند. (برای مثال حادثه پلاسکو، که در صورت نامزدی قالیباف تیتر تبلیغ و مناظره خواهد شد.) مدت کوتاهی از احتمال نامزدی آقای رییسی میگذرد و جریان رقیب او فرصت کافی برای یافتن دستآویز بزرگ نخواهد داشت. در این مدت تنها تکیه مخالفان رییسی به دو موضوع «ریاکاری انتخاباتی» و «نقش داشتن در اعدام منافقان در دهه 60» بوده است. مورد اول توانایی زیادی برای کاهش رای ندارد و مورد دوم در صورت فعالیت رسانهای خوب ستاد رییسی میتواند برگ برنده دیگری باشد.
4. «سیادت»
اگر چه عجیب باشد اما هنوز بخش قابل توجهی از مردم کشور در مقابل سادات کُرنش میکنند و زمینه پذیرش حرف ایشان را دارند.
5. «قم»
دولت آقای روحانی نشان داد که بزرگان قم از جمله مراجع، هنوز احترام صنفی را در راس مواضع قرار میدهند و هرگز حاضر به خالی کردن پشت هملباسشان نمیشوند، به ویژه اگر آیت الله باشد! در رقابت روحانی-رییسی بزرگان قم نه هیچیک را رد میکنند و نه از یکی حمایت خواهند کرد. آقای رییسی در صورت انتخاب هم حمایت مرجعیت را خواهد داشت.
6. «هَم»
آقای رییسی «هملباس»، «همسن و سال»، «همرشته»، «همکار»... آقای روحانی است. دست و بال روحانی برای مناظره با او بسته است. نه میتواند او را سرهنگ خطاب کند، نه میتواند تُند سخن بگوید و چندین منع دیگر که انجامشان روحانی را متضرر میکند و تَرکشان فرصتسوزی اضطراری است!
7. «اطلاع»
آقای رییسی که خانه اصلیاش قوه قضاییه است، به جذابترین بخش انتخابات یعنی «پروندهها» اشراف کامل دارد. هرچند با شناختی که از او داریم، نمیشود انتظار «بگم؟ بگم؟» داشت، اما همین اشراف اطلاعاتی، دستِ بالای مناظره خواهد بود. چون حتا اگر او نگوید، رقیبش از دور گرفتن و افشاگریهای «گازانبری» هراس خواهد داشت.